سه شنبه ۱۰ تیر ۰۴

آرشیو اردیبهشت ماه 1404

چنانچه به دنبال اطلاعات پرکاربرد حقوقی هستید اینجا مکانی مناسب برای شماست

بخشنامه رئیس دیوان عالی کشور به دادگاه های تجدیدنظر/ تعبیر «حکم» به «قرار» خلاف قانون است/ تعقیب انتظامی قضات متخلف

۳ بازديد

به گزارش روابط عمومی دیوان عالی کشور، پیرو بخشنامه صادره رئیس دیوان عالی کشور در شهریور ماه سال گذشته مبنی بر الزام قضات دادگاه تجدیدنظر به عدم تلقی حکم به قرار، حجت الاسلام والمسلمین منتظری با توجه به ادامه رویه نادرست برخی از قضات در محاکم بخشنامه جدیدی به شرح ذیل صادر نمود.

رؤسای محترم کل دادگستری استان‌ها

با سلام و تحیت

با عنایت به اینکه در نتیجه بازرسی ها از دادگاه های تجدید نظر برخی استان‌ها و گزارشات واصله، برخی از شعب دادگاه های مذکور در مقام رسیدگی، حکم دادگاه بدوی را قرار تلقی نموده و اقدام به نقض و اعاده آن به دادگاه بدوی می‌نمایند که این رویه فاقد هرگونه مبنای قانونی می‌باشد و حکم موضوع ماده 403 قانون آیین دادرسی مدنی صرفاً ناظر به اختیارات دیوان عالی کشور می باشد.

حسب مکاتبه مورخ 1403/06/17مقرر شده بود مراتب به کلیه شعب دادگاه های تجدید نظر اعلام گردد، اما گزارشات واصله و اعلام برخی همکاران شعب بدوی، تجدیدنظر،دیوان عالی کشور و گزارشات مردمی حاکی از این است که نامه فوق الاشاره بعضاً به اطلاع آقایان قضات محترم نرسیده و موجب ادامه کار و رویه نادرست مذکور گردیده است؛ لذا تاکید می شود مراتب به همکاران تذکر و یادآوری شود.

در صورت تداوم که علاوه بر اطاله دادرسی، صدور رای از مرجع غیرصالح، تضییع حقوق اشخاص و نیز در مواردی نقض در دیوان عالی کشور را فراهم ساخته، اقدام خلاف قانون تلقی و تعقیب انتظامی در پی خواهد داشت.

مقتضی است مواردی که خلاف مقررات رای صادر شده است به این مرجع اعلام فرمائید.

محمدجعفر منتظری

رئیس دیوان عالی کشور

منبع اصلی خبر

قرارداد مشارکت مدنی (Joint Venture ) چیست؟

۳ بازديد
   قرارداد مشارکت مدنی یا جوینت ونچر نوعی قرارداد سرمایه‌گذاری است که در آن  دو یا چند شخص (حقیقی یا حقوقی) مستقل با آورده‌های نقدی و غیرنقدی خود و همچنین مدیریت مشترک، یک پروژه مشخص را انجام می‌دهند و در سود و زیان آن شریک هستند.
    در قرارداد مشارکت مدنی یا جوینت ونچر (Joint Venture )، طرفین قرارداد، تمامی اقدامات مربوطه را با مشارکت یکدیگر انجام می‌دهند. از مطالعات مربوط به پروژه گرفته تا تأمین مالی، اجرای پروژه با مدیریت مشترک و دیگر موارد مربوط به پروژه.
  قراردادهای مشارکت مدنی یا جوینت ونچر (Joint Venture ) ، مشارکت ممکن است در قالب قرارداد باشد یا شرکت (معمولا شرکت تجاری).
  جوینت ونچر یا مشارکت مدنی در قالب قرارداد:
    در نوع قراردادی، شخصیت مستقلی از شرکا شکل نمی­‌گیرد و هر یک از شرکا بر اساس قرارداد، انجام بخشی از فعالیت مشترک را برعهده می­‌گیرند و به اسم و مسئولیت خود بخشی از فعالیت­‌ها را به انجام می­‌رسانند.
جوینت ونچر یا مشارکت مدنی در قالب شرکت:
     در این نوع مشارکت، شرکا با یکدیگر توافق می‌کنند که تحت عنوان یک شرکت با شخصیت حقوقی مستقل، سرمایه نقدی و غیرنقدی خود را در راستای اجرای یک پروژه با مدیریت مشترک انجام دهند. قانون حاکم بر شرکت موضوع جوینت ونچر یا مشارکت مدنی، تابع قوانین و مقررات کشور محل تشکیل است.
الزامات و ویژگی‌های قرارداد جوینت ونچر یا مشارکت مدنی چیست؟
  • مستقل بودن اشخاص قراردادهای جوینت ونچر: در اینگونه قراردادها، طرفین قرارداد یا شرکا باید شخصیت کاملا مستقلی از هر لحاظ نسبت به یکدیگر داشته باشند. در نتیجه این ساختار حقوقی در مشارکت‌هایی که بین شرکت مادر با زیرمجموعه‌های خود انجام می‌شود، شکل نمی‌گیرد.
  • مشارکت اعضاء در سرمایه‌گذاری: طرفین مشارکت در این ساختار، همگی به میزانی در سرمایه‌گذاری اعم از نقدی یا غیرنقدی شرکت می‌کنند.
  • مدیریت مشترک پروژه: طرفین مشارکت با توجه به اینکه در سرمایه‌گذاری پروژه شرکت می‌کنند، در نتیجه، بر روند اجرای و پیشرفت پروژه نیز نظارت و کنترل داشته و مدیریت مشترک می‌کنند.
  • پروژه مشخص: در قراردادهای مشارکت مدنی یا جوینت ونچر، پروژه موضوع قرارداد کاملا مشخص و معین است. جزئیات پروژه برای همه طرفین مشارکت روشن می‌باشد.
  • تقسیم سود و زیان: در ساختار مشارکت مدنی یا جوینت ونچر، طرفین مشارکت بر مبنای میزان مشارکت، در سود و زیان پروژه سرمایه‌گذاری شریک هستند.
  • مشارکت تمام اعضاء در پروژه. تمامی اعضاء مشارکت باید در پروژه مشارکت نمایند.
  • محدودیت در واگذاری حقوق قراردادی.: نظر به اینکه معمولاً مشارکت مدنی یا جوینت ونچر به اعتبار اشخاص طرفین مشارکت شکل می‌گیرد، در نتیجه طرفین در این قراردادها، محدودیت‌هایی را برای انتقال سهام یا حقوق قراردادی اعضاء در نظر می‌گیرند. همچنین در خصوص انتقال سهام ممکن است حق تقدم برای دیگر اعضاء در نظر گرفته شود.
  • عدم رقابت در موضوع مشارکت: در ساختار مشارکت مدنی یا جوینت ونچر، طرفین مشارکت معمولا شرط می‌کنند که اعضاء در موضوع مشارکت در مدت مشخص و در موقعیت جغرافیایی مشخص رقابت ننمایند.
منتشر شده در راوی حق

رأی وحدت رویه شماره ۸۶۰ هیأت عمومی دیوان عالی کشور با موضوع تعیین دو دیه جداگانه برای جنایتی که موجب عدم ضبط ادرار و مدفوع می شود

۲ بازديد
مقدمه
جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه شماره ۱۴۰۳/۱۵ ساعت ۸ روز سه شنبه، مورّخ ۱۴۰۳/۱۲/۱۴ به ریاست حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمّدجعفرمنتظری، رئیس محترم دیوان عالی کشور، با شرکت آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیه شعب دیوان عالی کشور و با حضور حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سیدمحسن موسوی، نماینده محترم دادستان کلّ کشور در سالن هیأت عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید، قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت کننده در خصوص این پرونده و استماع نظر نماینده محترم دادستان کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس می گردد، به صدور رأی وحدت رویه قضایی شماره ۸۶۰ ـ ۱۴۰۳/۱۲/۱۴ منتهی گردید.
 
الف) گزارش پرونده
با سلام و احترام
به استحضار می رساند، آقای غلامرضا علی دادی، دادیار محترم دادسرای انتظامی قضات، با اعلام اینکه از سوی شعب بیست و سوم دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان و سی و یکم دادگاه تجدیدنظر استان فارس، در خصوص تعیین دیه ناشی از جنایتی که موجب عدم ضبط ادرار و مدفوع می شود، آراء مختلف صادر شده، درخواست طرح موضوع را در هیأت عمومی دیوان عالی کشور نموده است؛ علاوه بر آراء مذکور، آراء متعددی هم از دادگاه های کیفری دو و دادگاه های تجدیدنظر استان های کشور صادر شده است، مانند
شعب دوم دادگاه کیفری یک استان گیلان و شعبه ۱۰۱ کیفری دو سنندج و شعبه ۲۸ کیفری دو تهران عقیده به تعیین یک فقره دیه کامل برای این جنایت دارند و در مقابل، شعب دوم دادگاه تجدیدنظر استان چهار محال و بختیاری و شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان همدان، شعبه اول کیفری یک همدان، شعب ۱۰۱ زرین دشت، ۱۰۲ کیفری دو بیجار، ۱۰۴۸، ۱۰۰۸، ۱۱۰۳ و ۱۰۰۴ کیفری دو تهران، ۱۱۴ کیفری دو تهران، ۱۱۰ کیفری سنندج، ۱۰۱ کیفری دو سروآباد، ۱۱۱ کیفری دو اهواز عقیده به تعیین دو دیه برای این جنایت دارند که گزارش امر به شرح آتی تقدیم می شود:
الف) به حکایت دادنامه شماره ۹۹۰۹۹۷۰۳۵۳۱۰۰۹۱۶ـ۱۳۹۹/۶/۱۲ شعبه ۱۰۵ دادگاه کیفری دو اصفهان، در خصوص اتهام خانم زهرا ... دایر بر قصور در امر پزشکی به میزان چهار درصد منجر به فلج مغزی طفل علی اصغر ... با ولایت قهری آقای مهدی ...، موضوع کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب اصفهان، چنین رأی صادر شده است:
«... با توجه به محتویات پرونده، شکایت شاکی خصوصی، نظریه هیأت عالی سازمان نظام پزشکی تهران مبنی بر تقصیر چهار درصدی متهم، نظریه پزشکی قانونی و با عنایت به سابقه قصور پزشکی متهم ... و دفاعیات بلاوجه وی، بزهکاری نامبرده محرز و مسلم است، لذا دادگاه مستنداً به مواد ۴۴۸، ۴۴۹، ۴۶۲، ۴۸۸، ۴۹۵، ۵۳۸، ۵۴۴، ۵۴۹، ۵۵۹، ۵۶۳، ۵۶۴، ۶۴۴، ۶۷۵، ۶۸۲، ۶۸۹، ۶۹۳، ۶۹۸ و ۷۰۵ قانون مجازات اسلامی مصوب۱۳۹۲، رأی بر محکومیت متهم به پرداخت چهاردرصد از ۱.دوسوم دیه کامل بابت فلج شدن هر دو دست ۲.دو سوم دیه کامل بابت فلج شدن هر دو پا ۳. دیه کامل بابت زائل شدن عقل ۴.دیه کامل بابت از بین رفتن شنوایی ۵.دیه کامل بابت از بین رفتن بینایی ۶.دیه کامل بابت از بین رفتن بویایی ۷.دیه کامل بابت از بین رفتن گویایی ۸.دیه کامل بابت زوال ضبط دائم ادرار ۹.دیه کامل بابت زوال ضبط دائم مدفوع ۱۰.پنج درصد دیه کامل بابت ارش اختلال لامسه ۱۱. سیزده درصد دیه کامل بابت ارش لوله متصل از پوست شکم به معده ۱۲.چهارده درصد دیه کامل بابت ارش تشنج، در حق شاکی خصوصی که ظرف دو سال از تاریخ وقوع جنایت باید پرداخت شود صادر و اعلام می نماید. ضمناً در خصوص از بین رفتن حس چشایی، با توجه به استعلام به عمل آمده از پزشکی قانونی، خسارت آن در دیه بویایی مستقر می باشد و دیه جداگانه ای بر آن تعلق نمی گیرد ... . »
پس از تجدیدنظرخواهی از این رأی، شعبه بیست وسوم دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان به موجب دادنامه شماره ۹۹۰۹۹۷۰۳۷۰۸۰۱۵۰۰ـ۱۳۹۹/۸/۱۷، چنین رأی داده است:
«تجدیدنظرخواهی آقایان محمدرضا ... و مهدی ... به وکالت از طرف خانم زهرا ...، ... وارد نیست و دادنامه موصوف با توجه به مجموع اوراق و محتویات پرونده و نظریه هیأت عالی نظام پزشکی و نیز نظریات پزشکی قانونی و کمیسیون پزشکی صحیحاً صادر گردیده و از جهت رعایت اصول و قواعد دادرسی نیز مواجه با ایرادی نیست، لذا با استناد به بند الف ماده ۴۵۵ قانون آیین دادرسی کیفری ضمن رد درخواست های تجدیدنظر مطروحه از ناحیه وکلای تجدیدنظرخواه، دادنامه تجدیدنظرخواسته عیناً تأیید می گردد. رأی صادره قطعی است.»
ب) به حکایت دادنامه شماره ۱۴۰۰۱۲۳۹۰۰۰۱۴۱۵۷۳۱ـ ۱۴۰۰/۲/۲۹ شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو زرین دشت، در خصوص اتهام آقایان شهباز ...، علیرضا ... و جعفر ...، دایر بر عدم رعایت نظامات دولتی و مقررات ایمنی منتهی به صدمه بدنی شبه عمدی به ترتیب با میزان تقصیر شصت درصد، بیست درصد و بیست درصد موضوع شکایت خانم آمنه ... به قیمومت از آقای علی اصغر.ع ...، چنین رأی صادر شده است:
« ... دادگاه با عنایت به مفاد کیفرخواست ... صادره از دادستان عمومی و انقلاب شهرستان زرین دشت و با توجه به شکایت شاکی خصوصی، گزارش و تحقیقات مرجع انتظامی، نظریه هیأت پنج نفره کارشناسان حوادث و نیز نظریه گواهی پزشکی قانونی ضمّ در پرونده و سایر قرائن موجود که موجب حصول علم گردیده، فلذا دادگاه بزه انتسابی به نامبردگان را محرز و مسلم دانسته و مستند به مواد ۸۵، ۹۱، ۹۵، ۱۷۱ و ۱۷۶ قانون کار مصوب سال ۱۳۶۹ و مواد ۱۹، ۴۴۸، ۴۴۹، ۴۵۲، ۴۵۴، ۴۶۲، ۴۸۸، ۴۹۲، ۵۴۹، ۵۵۸، ۵۵۹، ۶۴۴، ۶۴۶، ۷۰۴، ۷۰۵، ۷۰۶ و ۷۰۷ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲؛ هر یک از متهمین از حیث جنبه عمومی به پرداخت مبلغ یکصد و پنجاه میلیون ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت و از حیث جنبه خصوصی نیز به ترتیب متهم ردیف اول به پرداخت شصت درصد و متهم ردیف دوم بیست درصد و متهم ردیف سوم بیست درصد از دیات صدمات وارده به میزان ۱. صددرصد دیه کامل مرد مسلمان از بابت عدم کنترل ادرار ۲. صددرصد دیه کامل مرد مسلمان از بابت از بین رفتن قوای عالی مغز ۳. صددرصد دیه کامل مرد مسلمان از بابت عدم کنترل مدفوع ۴. صددرصد دیه کامل مرد مسلمان از بابت از بین رفتن قوای جنسی ۵. شصت و شش درصد و شصت و شش صدم درصد (۶۶/۶۶%)معادل دو سوم دیه کامل مرد مسلمان از بابت فلج کردن هر دو دست ۶. شصت و شش درصد و شصت و شش صدم درصد (۶۶/۶۶ %) معادل دو سوم دیه کامل مرد مسلمان از بابت فلج کردن هر دو پا ۷. دو درصد دیه کامل مرد مسلمان از بابت ارش ناشی از تعبیه لوله تنفسی مصنوعی در حق شاکی خصوصی محکوم، که ایشان مکلفند دیه های فوق الذکر را ظرف دو سال قمری از تاریخ وقوع جرم پرداخت نمایند ...»
پس از تجدیدنظرخواهی از این رأی، شعبه سی و یکم دادگاه تجدیدنظر استان فارس به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۰۱۲۳۹۰۰۰۳۰۱۷۱۶۸-۱۴۰۰/۴/۲۶، چنین رأی داده است:
«... با توجه به نظریات کارشناسان که در سه نوبت همگی هر سه متهم را مقصر دانسته اند و نظریه هیأت ۵ نفره که تأثیر تقصیر [آقای] شهباز ... را بیشتر دانسته که با توجه به شرح نحوه وقوع حادثه نیز این استدلال و استنباط صحیح می باشد و ملاحظه نظریات پزشکی قانونی مجموعاً بر اصل دادنامه تجدیدنظرخواسته راجع به اصل احراز بزهکاری سه متهم ایرادی وارد نیست. نهایتاً دادگاه تجدیدنظر اوّلاً، با توجه به رأی وحدت رویه شماره ۸۰۴  [هیأت عمومی] دیوان عالی کشور که جراحات ناشی از اعمال و معالجات پزشکی را قابل انتساب به متهم و مطالبه از وی ندانسته دو درصد ارش مربوط به تعبیه لوله تنفس از دادنامه بدوی حذف می شود. ثانیاً، نسبت به دیه از دست دادن کنترل ادرار و مدفوع در دادنامه بدوی دو دیه کامل تعیین شده است، لیکن مشهور فقهای عظام، بی اختیاری ادرار و مدفوع که ناشی از ضربه واحد باشد را در حکم یک منفعت دانسته و خصوصاً در ضربه واحد قائل به یک دیه برای آن هستند (با استناد به ادلّه روایی شرعی خصوصاً روایت اسحاق بن عمار) قانون مجازات اسلامی نیز در موارد ۶۵۲ و ۷۰۵ از این احتیاط خارج نشده و صرفاً به یک دیه اشاره کرده است. برابر ماده ۶۵۲  هرگاه صدمه ای به حد فاصل بیضه ها و مقعد وارد شود و موجب عدم ضبط ادرار یا مدفوع یا هر دو گردد یک دیه کامل دارد. ماده ۷۰۵ به طور مطلق است، اعم از اینکه ضربه وارده به حد فاصل بیضه ها و مقعد وارد شود یا ناحیه دیگر، یک دیه کامل خواهد بود. ضمناً مطابق تحریر الوسیله حضرت امام (ره) جلد ۲ کتاب دیات المقصد الاوّل فی دیات الاعضاء خاتمه فرع دوم، هرگونه ضربه ای که موجب عدم ضبط ادرار و مدفوع شود صرفاً موجب پرداخت یک دیه کامل است. مضافاً در حالت شک و شبهه اصل برائت از مقدار زیاده است (نظریه مشورتی شماره ۲۰۸۳/۹۵/۷ ـ ۱۳۹۵/۸/۲۲ اداره حقوقی قوه قضائیه نیز مؤید همین نظر است) بنابراین دادگاه تجدیدنظر، دادنامه بدوی را در این مورد نیز اصلاح می کند و برای عدم کنترل ادرار و عدم کنترل مدفوع مجموعاً یک دیه کامل انسان (مرد مسلمان) لحاظ می گردد و یک فقره صد درصد دیه کامل از مجموع دیات مورد حکم کسر می گردد. ثالثاً، در مورد جزای نقدی تعیین شده برای [آقای] شهباز ... از آنجایی که دادگاه بدوی جزای نقدی را بر اساس مواد ۹۱، ۹۵، ۱۷۱ و ۱۷۶ قانون کار تعیین نموده، ولی با توجه به شرح نحوه وقوع حادثه مواد مورد استناد شامل [آقای] شهباز ... نمی گردد و اگرچه تقصیر ایشان از علل وقوع حادثه و مستوجب دیه است لیکن مستند قانونی برای تعزیر وی وجود ندارد. بنابراین جزای نقدی [آقای] شهباز ... کلّاً حذف می شود. رابعاً، میزان جزای نقدی [آقایان] علیرضا ... و جعفر ... با توجه به حسن سابقه ایشان مستنداً به بند ث ماده ۳۸ و بند ث ماده ۳۷ قانون مجازات اسلامی برای هر یک از یکصد و پنجاه میلیون ریال به سی میلیون ریال تخفیف داده می شود و مجموعاً دادنامه تجدیدنظرخواسته با ردّ اعتراض معترضین و مستنداً به مواد ۴۵۷ و ۴۵۹ قانون آیین دادرسی کیفری با اصلاحات فوق تأیید می گردد. این رأی قطعی است.»
چنانکه ملاحظه می شود، شعب بیست وسوم دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان و سی ویکم دادگاه تجدیدنظر استان فارس، درخصوص تعیین دیه ناشی از جنایتی که موجب عدم ضبط ادرار و مدفوع می شود با استنباط مختلف از ماده ۶۵۲ و ۷۰۵ قانون مجازات اسلامی، آراء متفاوت صادر نموده اند؛ به گونه ای که شعبه بیست و سوم دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان عقیده به تعیین دو دیه کامل دارد، اما شعبه سی و یکم دادگاه تجدیدنظر استان فارس عقیده به تعیین یک دیه کامل دارد.
بنا به مراتب، در موضوع مشابه، اختلاف استنباط محقق شده است، لذا در اجرای ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری به منظور ایجاد وحدت رویه قضایی، طرح موضوع در جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور درخواست می گردد.
معاون قضایی دیوان عالی کشور در امور هیأت عمومی ـ غلامرضا انصاری
 
ب) نظریه نماینده محترم دادستان کل کشور
احتراماً، در خصوص پرونده  وحدت رویه شماره ۱۴۰۳/۱۵ هیأت عمومی دیوان عالی کشور به نمایندگی از دادستان محترم کل کشور به شرح ذیل اظهار عقیده می نمایم:
 گزارش ارسالی بیانگر اختلاف رویه در خصوص «دیه عدم ضبط ادرار و مدفوع با استنباط مختلف از مواد ۶۵۲ و۷۰۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲» است، به گونه ای که شعبه بیست و سوم دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان رأی دادگاه بدوی را که برای هر یک از آسیب های مذکور، یک دیه و (مجموعاً دو دیه)  تعیین نموده تأیید کرده، لیکن شعبه سی و یکم دادگاه تجدیدنظر استان فارس، به جهت اینکه مجموع آسیب های عدم ضبط بول و غائط را در حکم یک منفعت دانسته، رأی دادگاه بدوی که حسب آن، برای هر یک از آسیب های مذکور، یک دیه کامل تعیین نموده را نقض و حکم به پرداخت یک دیه بابت آنها صادر نموده است. لذا با عنایت به مطالب معنونه و هر چند که در منابع فقهی در مورد دیه عدم ضبط بول و غائط با اصطلاحاتی خاص و بیاناتی ظریف، نظرات مختلفی ارائه شده است یعنی اجماعی وجود ندارد، اما با توجه به اینکه قانونگذار در بخش اوّل کتاب چهارم قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، قواعد کلی حاکم بر دیات را تحت عنوان مواد عمومی (مواد ۴۴۸ تا ۵۴۸) تعیین کرده است و در موارد شک و تردید باید با لحاظ این قواعد عمومی اظهارنظر نمود و هیأت عمومی دیوان عالی کشور نیز باید با توجه به مبانی پذیرفته شده توسط قانونگذار به تفسیر مقررات قانونی بپردازد و در رأی وحدت رویه سابق به شماره ۸۵۷ ـ ۱۴۰۳/۱۰/۱۱ که برگرفته از نظر مقام معظّم رهبری بوده نیز به این قواعد عمومی تصریح و ضوابط عمومی مقرر در این مواد مراعات شده است.
و اینکه یکی از قواعد عمومی حاکم بر دیات که در ماده ۵۳۸ قانون مجازات اسلامی به آن تصریح شده است، اصلِ عدم تداخل دیات است که بر اساس آن، در تعدد جنایات، به جز در مواردی که در قانون تصریح شده است، اصل بر تعدد دیات و عدم تداخل آنهاست و به صراحت مواد ۵۴۴ و ۵۴۱ همان قانون، حتی در صورتی که بر اثر یک ضربه، آسیب های متعدد به اعضاء و منافع وارد شود، هر آسیب، دیه جداگانه خواهد داشت، لذا این قاعده به عنوان اصلی کلی حاکم بر مقررات ناظر بر دیات بوده و در تمامی موارد باید رعایت شود و در تأکید بر این اصل، ماده ۵۴۳ قانون ذکر شده، چهار شرط برای تداخل دیات تعیین نموده که با وجود مجموع این شرایط چهارگانه که (شامل: الف ـ همه آسیب های ایجاد شده از یک نوع باشد. ب ـ همه آسیب های ایجاد شده در یک عضو باشد. پ ـ آسیب ها متصل به هم یا به گونه ای نزدیک به هم باشد که عرفاً یک آسیب محسوب شوند. ت ـ مجموع آسیب ها با یک رفتار مرتکب به وجود آید) استثنائاً برای آسیب های متعدد یک دیه تعیین خواهد شد. لذا با توجه به مراتب فوق، در صورت فقدان هر یک از این شرایط، اصل بر عدم تداخل دیات بوده و برای هر صدمه ای که به اعضاء و منافع وارد می شود باید دیه جداگانه تعیین شود.
لازم به ذکر است که مجرای غائط و مجرای بول از حیث فیزیولوژی و ساختار بدنی انسان، دو عضو جداگانه با کارکرد مستقل و مجزا هستند که هر یک منفعت مقصوده خاص خود را دارد، به طوری که عدم ضبط ادرار ناشی از آسیب به مثانه و کلیه است، درحالی که عدم ضبط مدفوع ناشی از آسیب به روده ها است و با این اوصاف میان عدم ضبط ادرار و عدم ضبط مدفوع رابطه لازم و ملزومی وجود ندارد تا مطابق مواد ۵۴۵ و ۵۴۶ قانون مذکور زوال یکی در اثر زوال دیگری تلقی شود، فلذا با توجه به اصل عدم تداخل دیات و نیز اصل تعدد دیات در تعدد صدمات و با توجه به اصل روایی «إنّه کُلّما فی الانسان واحدٌ ففیه الدّیه» در موارد مذکور باید گفت از آنجا که توانایی امساک ادرار و مدفوع هر یک قوه مستقلی در انسان است لذا در جمع مقررات قانونی یاد شده باید گفت در صورت از بین رفتن هر کدام از این دو منفعت می بایست دیه کامل پرداخت گردد.
از طرفی حکم مقرر در ماده ۶۵۲ قانون مجازات اسلامی حکمی خاص است که به صدمه وارده به حد فاصل بیضه ها و مقعد که در اصلاح فقهی به آن «عِجان» گفته می شود اختصاص دارد و در این ماده قانونگذار در صدد تعیین دیه ضربه وارده به حد فاصل بیضه ها و مقعد است و نافی تعیین دیه مجزا برای از بین رفتن قدرت ضبط ادرار و مدفوع نخواهد بود و باید گفت که اثبات شیء نفی ما عدا نمی نماید و تعیین دیه برای ضربه به حدفاصل مذکور که از آن به عجان یاد شده است به معنای نفی تعیین دیه برای عدم ضبط مطابق ماده ۷۰۵ قانون مذکور نیست. لازم به ذکر است که قانونگذار در ماده ذکر شده برای بیان حکم عدم ضبط « مدفوع» یا «ادرار»  حرف ربط «یا» را به کار برده است و حرف ربط «یا» در جمله بیانگر استقلال معطوف از معطوف علیه است و به این معنی است که دو موضوع بیان شده در ماده، مستقل از یکدیگر بوده و هر یک به طور مجزا موضوع حکم مقرر در قانون بوده و هر یک بالاستقلال متعلَق حکم مقرر خواهند بود و از آنجا که در پرونده های مطرح شده صدمه به مغز و نخاع وارد شده و بر اثر این صدمات، توانایی ضبط بول و غائط از مجنی علیه سلب شده است، لذا اصل بر عدم تداخل دیات در مورد آنها نیز جریان داشته و باید برای هر یک از این منافع آسیب دیده، دیه جداگانه تعیین شود. در نتیجه با عنایت به مطالب معنونه به زعم اینجانب رأی شعبه بیست و سوم دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان که برای هر یک از صدمات مزبور دیه جداگانه تعیین نموده است منطبق با مقررات قانونی بوده و مورد تأیید است.
 
ج) رأی وحدت رویه شماره ۸۶۰ ـ ۱۴۰۳/۱۲/۱۴ هیأت عمومی دیوان عالی کشور
مستفاد از مواد ۵۳۸، ۵۴۴ و ۷۰۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، در جنایات اعم از عمدی یا غیر عمدی، اصل بر تعدد و عدم تداخل دیات است. بنابراین هرگاه بر اثر رفتار واحد یا متعدد مرتکب، صدمه ای به سر یا بدن مجنی علیه وارد شود و در نتیجه این رفتار، منافع متعددی از قبیل ضبط ادرار و مدفوع به طور دایم از وی زایل یا ناقص گردد، برای از بین رفتن هر یک از این منافع، دیه جداگانه تعیین می شود و حکم مقرر در ماده۶۵۲ قانون یادشده مبنی بر تعیین یک فقره دیه کامل برای عدم ضبط ادرار یا مدفوع یا هر دو، صرفاً ناظر بر صدمه ای است که به حد فاصل بیضه ها و مقعد (موضع عِجان) وارد شده باشد. بنا به مراتب، رأی شعبه بیست و سوم دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان که با این نظر انطباق دارد با اکثریت آراء اعضای هیأت عمومی صحیح و قانونی تشخیص داده می شود. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲، با اصلاحات و الحاقات بعدی در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه ها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است.
محمّدجعفر منتظری ـ رئیس هیأت عمومی دیوان عالی کشور

منبع اصلی رای وحدت روی

دادرسی الکترونیک از جمله راهکار‌هایی است که خدمات‌رسانی حقوقی و قضایی به مردم را تسهیل و تسریع می‌سازد

۳ بازديد
به گزارش روابط عمومی«مافا» قوه قضاییه، حجت‌الاسلام‌ والمسلمین محسنی اژه‌ای، طی سخنانی در جریان نشست «شورای راهبری دادرسی الکترونیک» که با حضور اعضا از دستگاه‌های مختلف برگزار شد، ضمن اشاره به ضرورت سرعت‌بخشی به اقدامات مرتبط با دادرسی الکترونیک، اظهار کرد: تسریع و تسهیل خدمات‌رسانی حقوقی و قضایی به مردم، یک اصل اساسی است؛ تمام تمرکز و همت ما آن است که با ارائه راهکار‌های مناسب به دادرسی سرعت بخشیم و اجرای عدالت را در کم‌ترین زمان میسر سازیم.
رئیس قوه قضاییه با تبیین و تشریح مزایای دادرسی الکترونیک، گفت: دادرسی الکترونیک از جمله راهکار‌هایی است که خدمات‌رسانی حقوقی و قضایی به مردم را تسهیل و تسریع می‌سازد. رفع اطاله دادرسی، تسریع در امور جاری محاکم، افزایش دقت در پیشبرد امور قضایی و حقوقی، جلوگیری از سردرگمی اشخاص در پیگیری پرونده‌ها، جلوگیری از طرح دعاوی تکراری و پیشگیری از وقوع جرم، از جمله مزایا و فواید بهره‌گیری از دادرسی الکترونیک است.
رئیس دستگاه قضا تصریح کرد: در امر توسعه دادرسی الکترونیک، پیشرفت‌های محسوس و ملموسی داشته‌ایم، اما نباید به این مقدار متوقف شویم؛ باید نواقص و کاستی‌ها را در این حوزه رفع کنیم و به مرتبه‌ای برسیم که تمامی اموری که امکان دریافت خدمات غیرحضوری و الکترونیکی آنها ممکن است، با سهولت و سرعت و بدون وجود کوچکترین موانعی، در دسترس مردم باشد.
رئیس عدلیه بیان داشت: توسعه دادرسی الکترونیک و به طور کلی توسعه هوشمندسازی فرآیند‌های مرتبط با ارائه خدمات به شهروندان در عرصه‌های مختلف حکمرانی، موجبات رضایتمندی مردم را فراهم می‌آورد و افزایش رضایتمندی مردم، افزایش سرمایه اجتماعی را به همراه دارد و این یک اصل اساسی و دارای اولویت است.
اما در ادامه نشست «شورای راهبری دادرسی الکترونیک» چند موضوع، پس از بحث و بررسی به تصویب رسید.
دستور کار نخست جلسه، ناظر بر محدود نمودن ارائه خدمات الکترونیکی غیرحضوری به محکومان و متهمان متواری بود. طبق مصوبه مرتبط با این دستورکار، مقرر شد ظرف سه ماه با همکاری کلیه‌ی دستگاه‌های مربوطه، نسبت به شناسایی و تجمیع تمامی خدمات الکترونیکی خودکاربری اقدام شود تا با ارائه مشخصات محکومان و متهمان متواری به دستگاه‌های ارائه‌کننده خدمات، اجرای کامل مصوبه مزبور، عملیاتی شود.
در ادامه، با پیشنهاد رئیس قوه قضاییه و موافقت اعضای شورای راهبری دادرسی الکترونیک، مقرر شد با تشکیل کارگروهی، آیین‌نامه مرتبط با مصوبه‌ی «محدود نمودن ارائه خدمات الکترونیکی غیرحضوری به محکومان و متهمان متواری» تدوین شود.
رئیس دستگاه قضا در این خصوص تصریح کرد: محدود نمودن ارائه خدمات الکترونیکی غیرحضوری به محکومان و متهمان متواری و ایجاد شرایط و بستر برای تعیین تکلیف آنها، یک امر ضروری و مهم است؛ اما در این میان باید قیودی را مدنظر داشت؛ از جمله آنکه، بواسطه اِعمال محدودیت در ارائه خدمات به یک محکوم متواری، خانواده او نیز متضرر نشوند و در امورات زندگی‌شان با معضل مواجه نشوند. قید دیگر، باید ناظر بر تعیین محدوده‌ها، رتبه‌ها و مدت زمان‌های اِعمال محدودیت در ارائه خدمات به محکومان و متهمان متواری باشد؛ در این خصوص شاید لازم باشد تفکیک‌هایی را میان محکومان متواری، از حیث جرائم و مجازات‌هایی که تجویز شده، قائل شد و بر این اساس، به اِعمال محدودیت در ارائه خدمات به آنها مبادرت ورزید. همچنین باید توجه داشت که وقتی از متهمی، رفع اتهام می‌شود، به سرعت محدودیت اِعمالی نیز برداشته شود.
در ادامه نشست «شورای راهبری دادرسی الکترونیک»، دستور جلسه دیگری ناظر بر «ارائه طرح هوشمندسازی صدور اجرائیه چک در راستای بند الف ماده ۱۱۳ برنامه هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی ایران» در قالب ۵ بند عملیاتی، به تصویب اعضا رسید.
گفتنی است، «کاظمی‌فرد» دبیر شورای راهبری دادرسی الکترونیک و رئیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه نیز در این جلسه، بیان داشت: پس از اجرای مصوبه ناظر بر محدود نمودن ارائه خدمات الکترونیکی غیرحضوری به محکومان و متهمان متواری، دو سرویس اطلاعاتی قوه قضاییه شامل «اعلام دسته‌ای روزانه مجرمان متواری» و «استعلام متهمان و محکومان متواری» در اختیار مرکز ملی تبادل اطلاعات قرار داده شد.
رئیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه همچنین از عملکرد فراجا در استفاده از سامانه استعلام متهمان و محکومان متواری در تمامی استان‌های کشور قدردانی کرد.
«هاشمی» وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات نیز طی سخنانی، با اشاره به تعاملات مثبت و هم‌افزای این وزارتخانه با مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه، اظهار کرد: در نتیجه این تعاملات توانسته‌ایم در موضوعاتی نظیر اتصال کلیه ساختمان‌های قوه قضاییه به فیبر نوری و همچنین حذف پیامک‌های حاوی لینک‌های فیشینگ سامانه ثنا، اقدامات قابل توجهی را انجام دهیم.
وی افزود: ما آمادگی داریم لیست کامل آن دسته از خدمات الکترونیکی دستگاه‌های مختلف که معادل خدمت حضوری هم دارد را به قوه قضاییه ارائه دهیم.
سردار «دولتخواه» نماینده فراجا نیز در این جلسه به ارائه گزارشی از نحوه عملکرد فراجا در زمینه شناسایی و دستگیری متهمان و محکومان متواری پرداخت و گفت: هم اکنون در کلیه استان‌های کشور از سامانه شناسایی محکومان و متهمان متواری استفاده می‌کنیم.
وی در همین رابطه از افزایش ۷۰ درصدی دستگیری متهمان و محکومان متواری در سال ۱۴۰۳ نسبت به سال ۱۴۰۲ خبر داد.
سردار دولتخواه همچنین چگونگی ایجاد محدودیت خدمات در درگاه خدمات غیرحضوری فراجا را تشریح کرد.
خانم «واقفی» معاون فناوری بانک مرکزی نیز طی سخنانی در این جلسه، برخی از اقدامات بانک مرکزی در راستای قطع دسترسی خدمات غیرحضوری بانکی به متهمان و محکومان متواری را تشریح کرد.
«تدین» مشاور حقوقی مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه نیز در این جلسه طی سخنانی اظهار کرد: در حال حاضر چنانچه فردی درخواست صدور اجراییه چک را ارائه دهد، این درخواست ظرف مدت ۹ روز رسیدگی خواهد شد و این در حالی است که در گذشته که این خدمت به صورت حضوری ارائه می‌شد، به نتیجه رسیدن آن، ۶۴ روز به طول می‌انجامید.
منبع اصلی

فسخ در قراردادهای دولتی

۹ بازديد
 مقدمه:
  قبل از اینکه فسخ در قراردادهای دولتی را توضیح دهیم ذکر این مقدمه لازم است. در ایران، برخلاف نظام حقوقی آمریکا، نهادِ مستقلی تحت عنوان «قراردادهای دولتی» (Government Contracting) تعریف نشده است. به همین خاطر وقتی مثلاً مواد 46 و 48 شرایط عمومی پیمان (نشریه 4311) را مطالعه می‌کنیم؛ به ناچار برای تحلیل و تفسیر، به قواعد حقوق خصوصی متوسل می‌شویم.
لزوم تفکیک بین قواعد حقوق خصوصی و حقوق عمومی
    قراردادهای دولتی را باید در قلمرو «حقوق عمومی» مطالعه کرد. به همین خاطر، وقتی ماده 48 شرایط عمومی پیمان (فسخ از روی قصور و تقصیر) را می‌خوانیم، گاه در جانمایی آن در قالب فسخ به اشکالاتی مانند عدم درج مدت در خیار شرط (ماده 401 قانون مدنی) برمی‌خوریم؛ تا جایی که قرارداد را در معرض باطل شدن قرار می‌دهد.
    این در شرایطی است که شرایط عمومی پیمان، ماحصل ترجمه متون انگلیسی (مانند نمونه‌های فیدیک) است. به همین خاطر، لفظِ «خاتمه پیمان» (Termination) (ماده 48 شرایط عمومی پیمان) صرفاً به صورت ظاهری با لفظ «فسخ پیمان» متفاوت است؛ اما، هر دو در ماهیت، یکسان هستند. چه اینکه، ماهیت هر دو عمل مذکور از نظر نظام حقوقی ایران، فسخ است. منتهای مراتب، «خاتمه پیمان»، فسخ بدون قصور و تقصیر و «فسخ پیمان»، فسخ از روی قصور و تقصیر است. به همین سبب نیز، آثار هر کدام از دو عمل مذکور با یکدیگر متفاوت است.
خاتمه قرارداد در نظام حقوقی آمریکا
   در آمریکا نیز هم‌چون فرانسه بین قراردادهای دولتی/اداری با قراردادهای تجاری/خصوصی تمایز وجود دارد. چندان که قراردادهای تجاری/ حقوق خصوصی را باید در «قانون متحدالشکل تجاری (Uniform Commercial Code-UCC)» جستجو کرد و معاملات دولتی، دارای الزامات و شرایط خاصی است. به نحوی که مقررات ناظر به معاملات دولتی در «قانون تدارکات فدرال (Federal Acquisition Regulation-FAR)» گردآوری شده است.
بنابراین، بررسی مقررات ناظر به قراردادهای دولتی، مستلزم مطالعه FAR است. بخش 49 از FAR تحت عنوان «خاتمه قراردادها» (Termination of Contracts) با 6 بخش فرعی، به طور گسترده، خاتمه قرارداد را مقررات‌گذاری کرده است. سخن گفتن از هر کدام از این مواد، خود موضوعی مجزا و مستقلی محسوب می‌شود.
خاتمه بدون قصور و تقصیر در قراردادهای دولتی آمریکا
  FAR، خاتمه بدون قصور یا تقصیر را تحت عنوان “Terminated for Convenience” به رسمیت شناخته است. درواقع، در قراردادهای دولتی، دولت (کارفرما)، همیشه می‌تواند به صورت یک‌جانبه و به صلاحدید خود قرارداد را خاتمه دهد. این نوع خاتمه، عموماً زمانی کاربرد دارد که دولت بنا به دلایلی هم‌چون: تغییر در اولویت‌ها و کوچک شدن طرح/پروژه (که در زمان انعقاد قرارداد امکان پیش‌بینی آنها نبوده)، تصمیم به خاتمه بگیرد.
در این شرایط، دولت باید با پیمانکار مذاکره کند تا هزینه‌های ناشی از خاتمه را به حداقل ممکن برساند.
خاتمه به دلیل قصور یا تقصیر در قراردادهای دولتی آمریکا
  خاتمه به استناد قصور یا تقصیر، تحت عنوان “Termination for Default” مقررات‌گذاری شده است. قاعده کلی آن است که اگر پیمانکار مرتکب قصور یا تقصیری شود، نیازی به صدور اخطار قراردادی نیست و دولت به فوریت می‌تواند قرارداد را فسخ کند. در عین حال، دو نوع اخطار مهم در خصوص تخلف پیمانکار در FAR پیش‌بینی شده است:
  • اخطار مراقبتی (Cure Notice):

  این اخطار با این مضمون صادر می‌شود که چنانچه پیمانکار به عدول از برنامه زمانی یا عدم ایفای تعهدات قراردادی ادامه دهد، اخطار بعدی، ابلاغ خاتمه قرارداد مستند به قصور و تقصیر خواهد بود.
  • اخطار ارائه دلایل و مستندات (Show Cause Notice):

  برخلافِ اخطار قبلی که کارفرما ضمن اخطار مراقبتی به پیمانکار هشدار می‌دهد که در صورت ادامه وضع موجود، قرارداد را خاتمه خواهد داد؛ در این ابلاغ، هیچ نشانی از تهدید به خاتمه وجود ندارد. به عبارتی، زمانی که پیمانکار در تحویل کالا و یا خدمات، تأخیر داشته باشد، کارفرما از پیمانکار می‌خواهد که دلایل و توجیهات تأخیر را به صورت مستند ارائه دهد. هم‌زمان با اخطار مذکور، ممکن است کارفرما امکان فسخ از روی قصور یا تقصیر را بررسی کند. در مجموع، این اخطار، فرصتی به پیمانکار می‌دهد که کارفرما را قانع کند که او شایسته خاتمه از روی قصور و تقصیر نیست.
جمع‌بندی نهایی
  نهادهای حقوقی را بدون ریشه‌های آن نمی‌توان تحلیل کرد. چندان که، تحلیل باب معاملات قانون مدنی، بدون در نظر داشتن خاستگاه فقهی آن، منجر به ظاهرگری و تفسیر سطحی خواهد شد.
  متأسفانه، نهضت ترجمه از سایر نظام‌های حقوقی (اعم از کامن‌لا و رومی‌-ژرمنی) بدون تطبیق آن با نظام حقوقی ایران، منجر به اشکالات و شبهات بسیاری می‌شود. به عنوان نمونه، نهاد خاتمه قراردادهای دولتی در آمریکا (ایضاً نظام‌هایی مشابه آمریکا که قائل به قراردادهای دولتی هستند) ساز و کار مجزایی با قراردادهای تجاری/خصوصی دارد. از این‌رو، به طور مشخص در خصوص «تدارکات عمومی/معاملات دولتی»، تجربه‌ی رویه‌های برتر نشان می‌دهد که مقررات‌گذاری در قلمرو قراردادهای دولتی باید از قراردادهای خصوصی منفک شود.
 
به قلمِ ضرغام نره ئی، جهت انتشار اختصاصی در وبسایت راوی حق.