شنبه ۲۶ آبان ۰۳

حقوق یار

چنانچه به دنبال اطلاعات پرکاربرد حقوقی هستید اینجا مکانی مناسب برای شماست

توقیف فوری اموال (تأمین خواسته)

۰ بازديد
تأمین خواسته چیست؟
   برای توقیف فوری اموال بدهکار (تأمین خواسته) باید ابتدا برای این موضوع درخواست خود را به دادگاه بدهید. تأمین در لغت به معنای حفظ کردن یا امن کردن است.  خواسته هم آن چیزی می گویند که خواهان، آن را می‌خواهد. در نتیجه تامین خواسته یا توقیف فوری اموال، یعنی حفظ کردن یا در امان نگه داشتن خواسته است.
   زمانی که خواهان (شاکی) شکایت خود را در دادگاه مطرح می‌کند تا زمان دریافت طلب یا رسیدن به خواسته‌ خود، ممکن است نزدیک به 2 سال طول بکشد. یعنی شما اگر طلبی از شخص داشته باشید از زمانی که در دادگاه، شکایت خود را مطرح می‌کنید تا زمانی که بخواهید طلب خود را دریافت کنید باید مراحلی را که فرآیند دادرسی می‌گویند طی کنید.
   در این مدت زمان طولانی رسیدگی، ممکن است شخص بدهکار، اموال خود را بفروشد یا از دسترس خارج کند به نحوی که شما نتوانید به خواسته خود برسید.
   در این صورت قانون به شما اجازه داده است قبل از اینکه طرف بخواهد اموال را منتقل کند بتوانید آن ها را توقیف نمایید. مثلا املاک شخص، خودرو، حساب ها، سهام و از این دست موارد را رسما توقیف کنید. به این توقیفی که شما قبل از اینکه درگیر زمان طولانی رسیدگی بشوید، تأمین خواسته (حفظ کردن خواسته) می‌گویند.
   در صورتی که شما از طریق تأمین خواسته اموال شخص را در کوتاهترین زمان بتوانید توقیف کنید، دیگر خیالتان راحت بوده و مراحل رسیدگی به پرونده شما هر چقدر زمان بر شود، اطمینان دارید که به خواسته خود می‌رسید. البته تامین خواسته موارد و شرایطی دارد که در مقاله دیگری در مورد آن توضیح داده‌ایم.
  نکته: علاوه بر تأمین خواسته قانون مورد دیگری به نام دستور موقت را هم تعریف کرده که می‌توان برای توقیف اموال بدهکار، از آن هم استفاده کرد. البته دستور موقت با تأمین خواسته تفاوت‌های زیادی دارد که در این مقاله نمی‌گنجد.
 به عنوان مثال در سال 1399 بنده پرونده‌ای با موضوع مطالبه وجه چک به عنوان وکیل در دادگاه مطرح کردم. همان زمان با دادخواست مطالبه وجه چک، تامین خواسته اموال خوانده را نیز مطرح کردم. که ظرف حدود 2 هفته رای آن به شرح زیر صادر شد:
دادنامه
خواهان با وکالت آقای محمدعلی پوریانیک
خواسته ها: .1  تامین خواسته
   گردشکار: خواهان بطرفیت خوانده دادخواستی بخواسته فوق تقدیم و درخواست رسیدگی و صدور قرار تأمین خواسته به استناد مدارک موجود در پرونده را نموده است که پس از قبول دادخواست و ارجاع آن به این دادگاه و ثبت به کلاسه فوق در وقت فوق العاده شعبه … دادگاه عمومی حقوقی تهران به تصدی امضاء کننده ذیل و در غیاب طرفین دعوی تشکیل است. پس از بررسی اوراق پرونده و فراهم بودن موجبات اجابت خواسته؛ ختم رسیدگی را اعلام و بااستعانت از ذات اقدس الهی به شرح ذیل مبادرت به صدور رأی می نماید…

منبع اصلی یادداشت و رای مربوطه

قانون کاهش مجازات حبس تعزیری

۰ بازديد

قانون کاهش مجازات حبس تعزیری در جلسه علنی روز سه شنبه ۹۹/۰۲/۲۳ تصویب شد و طی نامه شماره ۲۸۷۵۷ مورخ ۹۹/۰۳/۲۲ از سوی رییس جمهور ابلاغ گردید.

 

قانون کاهش مجازات حبس تعزیری

ماده۱- مجازاتهای مقرر در کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده مصوب ۲/۳/۱۳۷۵ با اصلاحات و الحاقات بعدی به شرح زیر کاهش یافته یا تبدیل می شود:

الف- مجازات حبس موضوع ماده (۶۱۴) قانون(به استثنای تبصره آن) به حبس درجه شش؛

ب- مجازات حبس موضوع ماده (۶۲۱) قانون، در صورتی که ارتکاب جرم به عنف یا تهدید باشد به حبس درجه چهار و در غیر این صورت به حبس درجه پنج؛

پ- تبصره ماده (۶۲۱) قانون، نسخ و در مورد شروع به جرم آن مطابق ماده (۱۲۲) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ عمل می‌شود.

ت- مجازات حبس موضوع ماده (۶۷۷) قانون، در صورتی که میزان خسارت‌وارده یکصد میلیون (۱۰۰,۰۰۰.۰۰۰) ریال یا کمتر باشد به جزای نقدی تا دو برابر معادل خسارت‌وارده؛

ث- مجازات حبس موضوع ماده (۶۸۴) قانون به حبس درجه شش؛

ج- مجازات موضوع مواد (۶۰۸) و (۶۹۷) قانون به جزای نقدی درجه شش؛

ماده۲- یک تبصره به‌شرح زیر به ماده (۱۸) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی الحاق می شود:

تبصره- چنانچه دادگاه در حکم صادره مجازات حبس را بیش از حداقل مجازات مقرر در قانون تعیین کند، باید مبتنی ‌بر بندهای مقرر در این ماده و یا سایر جهات قانونی، علت صدور حکم به بیش از حداقل مجازات مقرر قانونی را ذکر کند. عدم رعایت مفاد این تبصره موجب مجازات انتظامی درجه چهار می‌باشد.

ماده۳- یک تبصره به‌شرح زیر به‌عنوان تبصره (۶) به ماده (۱۹) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ الحاق می‌شود:

تبصره۶- تمام حبسهای ابد غیرحدی مقرر در قانون به حبس درجه یک تبدیل می شود.

ماده۴- صدر ماده (۲۳) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ به‌شرح زیر اصلاح و بندها و تبصره‌های ذیل آن ابقاء می‌شود:

ماده۲۳- دادگاه می‌تواند فردی را که به حد، قصاص یا مجازات تعزیری محکوم کرده است، با رعایت شرایط مقرر در این قانون، متناسب با جرم ارتکابی و خصوصیات وی به یک یا چند مجازات از مجازات‌های تکمیلی بندها و تبصره‌های این ماده محکوم نماید.

ماده۵- ماده (۲۸) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ به‌شرح زیر اصلاح می‌شود:

ماده۲۸- کلیه مبالغ مذکور در این قانون و سایر قوانین از تاریخ تصویب آنها در مورد تمام جرائم و تخلفات از جمله مجازات نقدی، به‌تناسب نرخ تورم اعلام‌شده از سوی بانک مرکزی، هر سه سال یک‌بار به‌پیشنهاد وزیر دادگستری و تصویب هیأت‌وزیران تعدیل و در مورد احکامی که بعد از آن صادر می‌شود، لازم‌الاجراء می‌گردد.

ماده۶- ماده (۳۷) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ به‌شرح زیر اصلاح و یک تبصره به آن الحاق می‌شود:

ماده۳۷‌- در صورت وجود یک یا چند جهت از جهات تخفیف، دادگاه می‌تواند مجازات تعزیری را به‌نحوی که به حال متهم مناسب‌تر باشد به‌شرح زیر تقلیل دهد یا تبدیل کند:

الف‌- تقلیل مجازات حبس به میزان یک تا سه درجه در مجازات‌های درجه چهار و بالاتر؛

ب- تقلیل مجازات حبس درجه پنج و درجه شش به میزان یک تا دو درجه یا تبدیل این مجازات و مجازات حبس درجه هفت حسب مورد به جزای نقدی متناسب با همان درجه؛

پ‌- تبدیل مصادره کل اموال به جزای نقدی درجه یک تا چهار؛

ت- تقلیل انفصال دائم به انفصال موقت به میزان پنج تا پانزده سال؛

ث- تقلیل سایر مجازات‌های تعزیری به میزان یک یا دو درجه یا تبدیل آن به مجازات دیگر از همان درجه یا یک درجه پایین‌تر؛

تبصره‌- چنانچه در اجرای مقررات این ماده یا سایر مقرراتی که به‌موجب آن مجازات تخفیف می¬یابد، حکم به حبس کمتر از نود و یک روز صادر شود، به مجازات جایگزین مربوط تبدیل می¬شود.

ماده۷- یک تبصره به‌شرح زیر به ماده (۴۷) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ الحاق می‌شود:

تبصره- در جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور در صورت همکاری مؤثر مرتکب در کشف جرم و شناسایی سایر متهمان، تعلیق بخشی از مجازات بلامانع است. همچنین تعلیق مجازات جرائم علیه عفت عمومی(به جز جرائم موضوع مواد (۶۳۹) و (۶۴۰) کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده مصوب ۲/۳/۱۳۷۵ با اصلاحات و الحاقات بعدی) و کلاهبرداری و کلیه جرائم در حکم کلاهبرداری و جرائمی که مجازات کلاهبرداری درباره آنها مقرر شده یا طبق قانون کلاهبرداری محسوب می‌شود و شروع به جرائم مقرر در این تبصره، بلامانع است. رعایت ماده (۴۶) این قانون در خصوص این تبصره الزامی است.

ماده۸- یک تبصره به‌شرح زیر به ماده (۵۷) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ الحاق می‌شود:

تبصره- مقررات این ماده در مورد حبس‌های تعزیری درجه دو، درجه سه و درجه چهار، در صورت گذراندن یک‌چهارم مدت حبس قابل اِعمال است.

ماده۹- تبصره ماده (۶۲) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ با عنوان تبصره (۱) ابقاء و دو تبصره به‌عنوان تبصره‌های (۲) و (۳) به‌شرح زیر به آن الحاق می‌شود:

تبصره۲- مقررات این ماده در مورد حبس‌های تعزیری درجه دو، درجه سه و درجه چهار نیز پس از گذراندن یک‌چهارم مجازات‌های حبس قابل اِعمال است.

تبصره۳- قوه قضائیه می تواند برای اجرای تدابیر نظارتی موضوع این ماده یا سایر مقرراتی که به موجب آن متهم یا محکوم تحت نظارت الکترونیکی قرار می‌گیرد، با نظارت سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور از ظرفیت بخش خصوصی استفاده کند. آیین نامه اجرائی این تبصره توسط معاونت حقوقی قوه قضائیه با همکاری مرکز آمار و فناوری و سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور تهیه می‌شود و به‌تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

ماده۱۰- ماده (۷۲) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ به‌شرح زیر اصلاح می‌شود:

ماده۷۲‌- تعدّد جرائم عمدی که مجازات قانونی حداقل یکی از آنها بیش از یک سال حبس باشد، مانع از صدور حکم به مجازات جایگزین حبس است.

ماده۱۱- ماده (۱۰۴) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ به‌شرح زیر اصلاح و یک تبصره به آن الحاق می‌شود:

ماده۱۰۴- علاوه بر جرائم تعزیری مندرج درکتاب دیات و فصل حدّ قَذف این قانون و جرائمی که به موجب قوانین خاص قابل گذشت می‌باشند، جرائم مندرج در مواد ((۵۳۶)، (۵۹۶)، (۶۰۸)، (۶۰۹)، (۶۲۲)، (۶۳۲)، (۶۳۳)، (۶۴۱)، (۶۴۷)، (۶۴۸)، (۶۶۸)، (۶۶۹)، (۶۷۳)، (۶۷۴)، (۶۷۶)، (۶۷۷)، (۶۷۹)، (۶۸۲)،  (۶۸۴)، (۶۸۵)، (۶۹۰) در مواردی که املاک و اراضی متعلق به اشخاص خصوصی باشد)، (۶۹۲)، (۶۹۳)، (۶۹۴)، (۶۹۷)، (۶۹۸)، (۶۹۹)، (۷۰۰)، (۷۱۶)، (۷۱۷) و (۷۴۴) کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده) مصوب ۲/۳/۱۳۷۵ و جرائم انتقال مال غیر و کلاهبرداری موضوع ماده (۱) قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۵/۹/۱۳۶۷ مجمع تشخیص مصلحت نظام، به‌شرطی که مبلغ آن از نصاب مقرر در ماده (۳۶) این قانون بیشتر نباشد و نیز کلیه جرائم در حکم کلاهبرداری و جرائمی که مجازات کلاهبرداری درباره آنها مقرر شده یا طبق قانون کلاهبرداری محسوب می‌شود در صورت داشتن بزه‌دیده و سرقت موضوع مواد (۶۵۶)، (۶۵۷)، (۶۶۱) و (۶۶۵) کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده) مصوب۲/۳/۱۳۷۵ به‌شرطی که ارزش مال مورد سرقت بیش‌از دویست میلیون(۲۰۰,۰۰۰.۰۰۰) ریال نباشد و سارق فاقد سابقه مؤثر کیفری باشد و شروع و معاونت در تمام جرائم مزبور، همچنین کلیه جرائم تعزیری درجه پنج و پایین‌تر ارتکابی توسط افراد زیر هجده سال در صورت داشتن بزه‌دیده، مشمول تبصره (۱) ماده (۱۰۰) این قانون و ماده (۱۲) قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۴/۱۲/۱۳۹۲ بوده و قابل گذشت است.

تبصره- حداقل و حداکثر مجازات‌های حبس تعزیری درجه چهار تا درجه هشت مقرر در قانون برای جرائم قابل گذشت به نصف تقلیل می‌یابد.

ماده۱۲- ماده (۱۳۴) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ به شرح زیر اصلاح و چهار تبصره ذیل آن حذف می‌شود:

ماده۱۳۴- در تعدّد جرائم تعزیری، تعیین و اجرای مجازات به‌شرح زیر است:

الف- هرگاه جرائم ارتکابی مختلف نباشد، فقط یک مجازات تعیین می شود و در این صورت، دادگاه می¬تواند مطابق ضوابط مقرر در این ماده که برای تعدّد جرائم مختلف ذکرشده، مجازات را تشدید کند.

ب- در مورد جرائم مختلف، هرگاه جرائم ارتکابی بیش از سه جرم نباشد، حداقل مجازات هر یک از آن جرائم بیشتر از میانگین حداقل و حداکثر مجازات مقرر قانونی است.

پ- چنانچه جرائم ارتکابی مختلف، بیش از سه جرم باشد، مجازات هر یک، حداکثر مجازات قانونی آن جرم است. در این صورت دادگاه می‌تواند مجازات هر یک را بیشتر از حداکثر مجازات مقرر قانونی تا یک‌چهارم آن تعیین کند.

ت- در تعدّد جرائم درجه هفت و درجه هشت با یکدیگر، حسب مورد مطابق مقررات این ماده اقدام می شود و جمع جرائم درجه هفت و درجه هشت با درجه شش و بالاتر سبب تشدید مجازات جرائم اخیر نمی‌شود. در جمع این جرائم با جرائم درجه شش و بالاتر، به طور جداگانه برای جرائم درجه هفت و درجه هشت مطابق این ماده تعیین مجازات می‌شود و در هر صورت مجازات اشد قابل اجراء است.

ث- در هر یک از بندهای فوق، فقط مجازات اَشد مندرج در دادنامه قابل اجراء است و اگر مجازات اَشد به یکی از علل قانونی تقلیل یابد یا تبدیل شود یا به موجبی از قبیل گذشت شاکی خصوصی، نسخ مجازات قانونی یا مرور زمان غیرقابل‌اجراء گردد، مجازات اَشد بعدی اجراء می‌شود و در این صورت میزان مجازات اجراءشده قبلی در اجرای مجازات اَشد بعدی محاسبه می¬شود. آزادی مشروط، تعلیق اجرای مجازات و عفو در حکم اجراء است.

ج- در هر مورد که مجازات قانونی فاقد حداقل یا ثابت باشد، اگر جرائم ارتکابی بیش از سه جرم نباشد دادگاه می تواند تا یک ششم و اگر بیش از سه جرم باشد تا یک چهارم به اصل آن اضافه کند.

چ- در صورتی که در جرائم تعزیری، از رفتار مجرمانه واحد، نتایج مجرمانه متعدد حاصل شود، مرتکب به مجازات جرم اَشد محکوم میشود.

ح- هرگاه در قانون برای جرمی یکی از مصادیق مجازات‌های مندرج در مواد (۲۳) یا (۲۶) این قانون به‌عنوان مجازات اصلی مقرر شده باشد، آن مجازات‌ در هر صورت اجراء می‌شود، حتی اگر مربوط به مجازات غیراَشد باشد. همچنین اگر مجازات اَشد وفق ماده (۲۵) این قانون، فاقد آثار تبعی و مجازات خفیف‌تر دارای آثار تبعی باشد، علاوه بر مجازات اصلی اَشد ، مجازات تبعی مزبور نیز اجراء میشود.

خ- در تعدّد جرم در صورت وجود جهات تخفیف مجازات برای هر یک از جرائم، مطابق مواد (۳۷) و (۳۸) این قانون اقدام میشود.

د- در صورتی که مجموع جرائم ارتکابی در قانون عنوان مجرمانه خاصی داشته باشد، مقررات تعدّد جرم اِعمال نمی¬شود و مرتکب به مجازات مقرر در قانون محکوم میشود.

ماده۱۳- ماده (۱۳۷) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ به‌شرح زیر اصلاح می‌شود:

ماده۱۳۷- هرکس به‌علت ارتکاب جرم عمدی به موجب حکم قطعی به یکی از مجازاتهای تعزیری از درجه یک تا درجه پنج محکوم شود و از تاریخ قطعیت حکم تا حصول اعاده حیثیت یا شمول مرور زمان اجرای مجازات، مرتکب جرم عمدی تعزیری درجه یک تا شش گردد، حداقل مجازات جرم ارتکابی میانگین بین حداقل و حداکثر مجازات قانونی آن جرم است و دادگاه می¬تواند وی را به بیش از حداکثر مجازات تا یک‌چهارم آن محکوم کند.

ماده۱۴- ماده (۱۳۹) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ به‌شرح زیر اصلاح و تبصره آن ابقاء می‌شود:

ماده۱۳۹- در تکرار جرائم تعزیری، در صورت وجود جهات تخفیف مطابق مواد (۳۷) و (۳۸) این قانون اقدام می¬شود.

ماده۱۵- متن زیر به ماده (۷۲۸) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ الحاق می‌شود:

عبارت «حداکثر مجازات کمتر از نود و یک روز حبس و یا» از بند (۱) ماده (۳) قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معیّن مصوب ۲۸/۱۲/۱۳۷۳ و عبارت «یا قانون» از صدر ماده (۱۲۷) این قانون حذف می‌شود و تبصره (۱) ماده (۱) و تبصره (۶) ماده (۵) قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۵/۹/۱۳۶۷ مجمع تشخیص مصلحت نظام و مصادیق خاص قانونی که در آنها برای شروع به جرم و معاونت در جرمِ مشخص تحت همین عناوین مجازات تعیین شده است و ماده (۶۶۶) کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی(تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده) مصوب ۲/۳/۱۳۷۵ و تبصره آن نسخ می‌گردد.

قانون فوق مشتمل بر پانزده ماده در جلسه علنی روز سه‌شنبه مورخ بیست و سوم اردیبهشت‌ماه یکهزار و سیصد و نود و نه مجلس شورای اسلامی تصویب شد و در تاریخ ۷/۳/۱۳۹۹ به تأیید شورای نگهبان رسید./
منبع قانون

تبلیغات گمراه‌کننده، دروازه‌ای برای ورود کلاهبرداران

۰ بازديد
  مقدمه)
    تبلیغات گمراه‌کننده، دروازه‌ای برای ورود کلاهبرداران است. فوتبالی‌ها و استقلالی‌ها احتمالاً خیلی بیشتر از دیگران، نام «موبایل موسوی» را شنیده‌اند. این فروشگاه، موبایل دوره‌ای اسپانسر (حامی مالی) باشگاه استقلال بود و حالا این روزها نام این فروشگاه با کلاهبرداری گره خورده است.
    یا قبل‌تر، «کوروش کمپانی» که در دوران اوج خود با حضور بازیگران، ورزشکاران و سلبریتی‌های فضای مجازی برای خود اعتبار و حُسنِ شهرت می‌خرید. تا آنکه، پس از مدتی مشخص شد این بنگاه اقتصادی بیش از آنکه در فکر سود و صلاح مشتریان خود باشد، با این حربه‌های تبلیغاتی در پی آن است تا در یک بازه‌ی زمانی با افزایش مشتریان، جیب آنها را خالی کند.
     ما، با جزئیات این پرونده‌ها کاری نداریم. در اینجا به دنبال آن هستیم تا نگاهی بیندازیم به یک اصطلاح مهم در دنیای تبلیغات و آن چیزی نیست جز «تبلیغات گمراه‌کننده»! 
    این روزها، سرمان را هر طرف که می‌چرخانیم، دنیای تبلیغات ما را احاطه کرده است: تبلیغات ماهواره، تلویزیون، بیلبوردهای شهری، اپلیکیشن‌های گوشی، نرم‌افزارها و …
    این دست تبلیغات گاهی آنقدر زیاد و سرسام‌آور است که نرم‌افزارها و اپلکیشن‌ها به ما پیشنهاد می‌دهند برای خلاص شدن از شر تبلیغات، اکانت (حساب کاربری) ویژه (پولی) خریداری کنید.
   حالا که این تبلیغات این گونه ما را در خود هضم کرده، واقعاً تعارف نداریم و باید اعتراف کنیم که این دست تبلیغاتِ چند لایه و با الگوریتم‌های پیچیده، خودآگاه و ناخودآگاه به ذهن و تصمیمِ ما جهت می‌دهد.
   بیایید بار دیگر ماجرای «کوروش کمپانی» را مرور کنیم: چند ده نفر آدمِ معروف با فالوئرهای چند میلیونی وقتی سراغ یک فروشگاه می‌روند و خرید موبایل را تبلیغ می‌کنند ما به این تبلیغات اعتماد می‌کنیم. چون با خود حساب و کتاب می‌کنیم و معادلات ما نشان می‌دهد وقتی این تعداد بازیگر و ورزشکار سراغ این فروشنده‌ی خاص رفته‌اند پس حسابش پاک است!
    اینجاست که «تبلیغات گمراه‌کننده» خود را نشان می‌دهد. ماده 7 قانون حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان مصوب 1388 در این خصوص بیان می‌کند «تبلیغات خلاف واقع و ارائه اطلاعات نادرست که موجب فریب یا اشتباه مصرف‌کننده از جمله از طریق وسایل ارتباط جمعی، رسانه‌های گروهی و برگه‌های تبلیغاتی شود، ممنوع است.» حالا، این سوال مطرح می‌شود که چه چیزهایی مصداق تبلیغ خلاف واقع است؟ ماده 2 آیین‌نامه اجرایی ماده 7 قانون حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان فهرستی از مصادیق تبلیغ خلاف واقع و اطلاعات نادرست را برشمرده که از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
  • استفاده از مطالب گمراه‌کننده و ادعاهای غیرقابل اثبات و کذب.
  • ارتکاب فعل یا ترک فعل که سبب مشتبه شدن یا فریب مخاطب از نظر کمیت یا کیفیت شود.
  • تبلیغ فراتر از واقعیت کالا یا خدمات مورد نظر.
  • استفاده از صفات مطلق و اغراق‌آمیز نظیر کاملاً بهداشتی و صد در صد تضمینی.
  • عدم ارائه اطلاعات دقیق، صحیح و روشن کالاها و خدمات.
  • بی‌ارزش یا فاقد اعتبار جلوه دادن خدمات و کالاهای دیگران.
  • استناد به تأییدیه‌هایی که تاریخ اعتبار آنها منقضی و یا به هر دلیل معتبر نیستند.
  • تقلید از ساختار، متن، شعار، تصاویر، آهنگ و شباهت‌های تبلیغاتی تجاری دیگر محصولات که مصرف‌کننده را فریب دهد و منجر به گمراهی وی شود.
حالا، ممکن است بپرسید ضمانت‌اجرای «تبلیغات گمراه‌کننده» چیست؟
    ماده 19 قانون حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان، علاوه بر جبران خسارت، جزای نقدی حداکثر معادل دو برابر خسارت وارده را تعیین کرده است. به این پرونده‌ها سازمان تعزیرات حکومتی رسیدگی می‌کند. اگر دارای عنوان مجرمانه مانند کلاهبرداری باشد، پرونده جهت رسیدگی به ماهیت کیفری به دادسرا ارسال می‌شود.
تکلیف ما به عنوان یک شهروند در مواجهه با تبلیغات گمراه‌کننده چیست؟
     هر زمان با تبلیغ گمراه‌کننده‌ای رو به رو شدیم، تکلیف انسانی و شهروندی ما ایجاب می‌کند اولاً برای حمایت از سایر افرادی که شاید اطلاعات درست ندارند و ممکن است فریفته‌ی تبلیغات گمراه‌کننده شوند و ثانیاً به خاطر نقض قانون، تخلفات این چنینی را به سازمان تعزیرات حکومتی گزارش بدهیم. خیلی راحت با شماره‌گیری 124 می‌توانیم نقض قوانین حقوق مصرف‌کننده و مخصوصاً تبلیغات گمراه‌کننده را گزارش دهیم.
اگر خودمان قربانی تبلیغات گمراه‌کننده شدیم چه کار کنیم؟
در اینجا بسته به موضوع هم می‌توانیم از طریق اعلام تخلف به نهاد صنفی مربوطه (مانند لوازم آرایشی و بهداشتی)، سازمان تعزیرات حکومتی، دادگاه‌های حقوقی جهت مطالبه خسارت و هم دادگاه‌های کیفری اقدام کنیم. همیشه یادمان باشد، تبلیغات گمراه‌کننده، دروازه‌ای برای ورود کلاهبرداران است.
 
نویسنده: راوی حق

اصول دادرسی دادگاه و داوری

۱ بازديد
اصول دادرسی چیست؟
مقدمه:
       قبل از اینکه به اصول دادرسی در قضاوت و داوری بپردازیم ابتدا باید بدانیم اصول دادرسی چیست؟ زمانی که یک پرونده در دادگاه یا توسط داور رسیدگی می‌شود، قاضی یا داور باید در فرآیند رسیدگی، اصولی را رعایت کند. در صورت عدم رعایت اصول مذکور، شخصی که رأی به ضررش صادر شده، به راحتی می‌تواند رأی را باطل کند. به این این موارد، اصول دادرسی می‌گویند. یعنی درجه اهمیت آن‌ها به قدری است که در صورت عدم رعایت، به فرآیند رسیدگی خدشه وارد می‌کند. حال چه قاضی باشد چه داور.
1) اصل بی طرفی در قضاوت:
     همه افراد اعم از دولتی و حقوقی و حقیقی، در مقابل قانون یکسان هستند. قاضی یا داور باید در مواجهه با طرفین پرونده، بی‌طرف باشد. اصل بی‌طرفی در قضاوت باید از هر لحاظ نسبت به طرفین پرونده، رعایت گردد. قاضی یا داور چنانچه در صدور رأی این اصل را زیر پا بگذارد، شخص می‌تواند نقض رأی را از مرجع بالاتر درخواست کند. می‌توان گفت یکی از مهمترین اصول دادرسی در قضاوت و داوری، همین اصل است.
2) رعایت اصل تناظر:
    یکی دیگر از اصول دادرسی در قضاوت و داوری، اصل تناظر است. تناظر به معنی بحث و گفتگو و مباحثه کردن است. در حقوق، اصل تناظر به این معنی است که در یک پرونده برای خواهان یا خوانده یا شاکی و متهم، فرصت کافی برای اطلاع یافتن از مدارک پرونده و فرصت کافی برای دفاع از خود در دادگاه داشته باشند.
     از اولین حقوق یک فرد این است که بتواند از حق خود دفاع کند و دادگاه باید این حق را به محترم شمرده و شرایط انجام این حق را محیا کند. به عنوان مثال دادگاه طرفین را برای پرونده دعوت می‌کند یا اجازه می‌دهد برای دفاع از خود مدارک پرونده را در اختیار داشته باشند و پرونده رو مطالعه کنند.
3) اصل آزادی در ارائه دلیل:
    چه دلایلی را نمی توان ارائه داد؟ طرفین یک دعوا می‌توانند برای اثبات ادعای خود هر دلیلی را که بخواهند ارائه دهند. البته این اصل کلی همانند هر اصلی استثنائی دارد و بر اساس قاعده « ما مِن عام الا و قد خص » یعنی «هیچ عامی وجود ندارد مگر اینکه تخصیص خورده باشد». دلیلی که ارائه می‌دهید باید به دعوا ارتباط داشته باشد یا دلیل جعلی یا دروغی نباشد. هر کدام از دلایل قابل ارائه را می‌توان رد کرد. اقرار، شهادت، سند.
    نکته: ضمناً ماده 212 قانون آیین دادرسی مدنی بیان می‌دارد:. « هرگاه سند یا اطلاعات دیگری که مربوط به مورد دعوا است در ادارات دولتی یا بانک‌ها یا شهرداری‌ها یا موسساتی که با سرمایه دولت تاسیس و اداره می‌شوند موجود باشد و دادگاه آن را موثر در موضوع تشخیص دهد، به درخواست یکی از اصحاب دعوا به طور کتبی به اداره یا سازمان مربوط، ارسال رونوشت سند یا اطلاع لازم را با ذکر موعد، مقرر می‌دارد. اداره یا سازمان مربوط مکلف است فوری دستور دادگاه را انجام دهد، مگراین که ابراز سند با مصالح سیاسی کشور و یا نظم عمومی منافات داشته باشد که در این صورت باید مراتب با توضیح لازم به دادگاه اعلام شود. چنانچه دادگاه موافقت نمود، جواز عدم ابراز سند محرز خواهد شد، در غیر این صورت باید به نحو مقتضی سند به دادگاه ارائه شود. در صورت امتناع، کسی که مسئولیت عدم ارائه سند متوجه او است پس از رسیدگی در همین دادگاه و احراز تخلف به انفصال موقت ازخدمات دولتی از شش ماه تا یک سال محکوم خواهد شد
   همچنین بند اول ماده 1295 قانون مدنی در خصوص اسناد تنظیم شده در کشورهای خارجی اعلام می‌دارد. مفاد این اسناد نباید مخالف با قوانین مربوطه به نظم عمومی یا اخلاق حسنه باشد.
 
4) داشتن سمت برای طرح دعوا:
      کسی که شکایتی را در دادگاه شروع می‌کند باید سمت داشته باشد. حال خواهان یا شاکی، خودش شکایت را مطرح می‌کند یا این کار را به وکیلش می‌سپارد. نکته‌ای که وجود دارد این است که برای یک پرونده اگر قرار باشد وکیل بگیرید، حتماً باید وکیل دادگستری انتخاب کنید. شما برای پیگیری پرونده نمی‌توانید وکیل مدنی بگیرید چرا که وکالت در دادگاه نیاز به داشتن پروانه وکالت است.
5) ذینفع بودن خواهان:
     یعنی شخصی که شکایت می‌کند باید حتما نفع مستقیم داشته باشد. حتی اگر پدر یا مادر یا فرزند یا خواهر یا همسر شما از شخصی طلبکار باشد شما نمی‌توانید از بدهکار شکایت کنید چون ذینفع مستقیم نیستید.
    به عنوان مثال دو نفر مالی را خرید و فروش می‌کنند. خریدار متعهد می‌شود، که بدهی فرزند فروشنده را به مبلغ 20 میلیون تومان را بپردازد. خریدار بدهی را نمی‌پردازد و فرشنده مطالبه وجه مذکور را از خریدار در دادگاه مطرح می‌کند. در این صورت چون فروشنده ذینفع پرونده مطالبه وجه نیست پس دعوای وی محکوم به رد است. مطالبه وجه را فرزند فروشنده حتما باید در دادگاه مطرح کند.
6) عدم توقف دادرسی مگر در موارد قانونی:
     یکی از مواردی اصول دادرسی این است که روند رسیدگی باید سریع انجام شود و نباید به هیچ عنوان متوقف شود مگر اینکه با استناد قانونی و دلیل موجه، متوقف شود. به عنوان مثال اگر در جریان دادرسی یکی از طرفین فوت کند یا محجور (دیوانه یا سفیه) شود، دادگاه به‌طور موقت، رسیدگی را متوقف می‌کند و موضوع را به طرف دیگر ابلاغ می‌نماید.
7) اصل تبعیت مرجع پایین از مرجع بالاتر
     به عنوان مثال اگر دادگاه تجدیدنظر برای موضوعی تصمیمی گرفت دادگاه بدوی باید آن را اجرا کند و نمی‌تواند با استدلال جدید، از تصمیم دادگاه تجدیدنظر متابعت نکند. این موضوع معمولا وقتی اتفاق می‌افتد که پرونده‌ای مجددا برای رسیدگی ماهوی از دادگاه تجدیدنظر به دادگاه بدوی ارجاع می‌شود.
8) اصل عدم مخالفت دعوا با نظم عمومی و اخلاق حسنه
    یکی دیگر از موارد اصول دادرسی این است که دعوایی که در دادگاه یا توسط داور رسیدگی می‌شود بر خلاف نظم عمومی یا اخلاق حسنه نباشد.
  نظم عمومی شامل هر آن چیزی می‌شود که با منافع عمومی ارتباط دارد. در همه حوزه‌ها نظم عمومی وجود دارد. در مسائل خانوادگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی.
به عنوان مثال در قوانین خانواده، نفقه بر عهده مرد است و نمی‌توان بر خلاف آن توافق کرد.
   مثالی که در خصوص اخلاق حسنه می‌توان زد، عدم نبش قبر است. در کل اخلاق حسنه متاثر از فقه است و چارچوب این موضوع را فقه تعیین می‌کند.
9) اصل رعایت صلاحیت ذاتی و محلی دادگاه
     در حال حاضر در کشور ما، دادگاه‌های مختلف صلاحیت خاص خود را دارند. دادگاه عمومی، دادگاه خانواده، دادگاه انقلاب، دادگاه کیفری 1، دیوان عدالت و دیگر مراجع هر کدام به موضوعات مختص خود رسیدگی می‌کنند. صلاحیت هر کدام به صورت ذاتی متفاوت از دیگری است. رعایت این مسئله یک اصل است و نمی‌توان بر خلاف آن عمل کرد. اصل بر رعایت صلاحیت ذاتی است.
   صاحیت بعدی صلاحیت محلی است. اصل بر طرح دعوا در محل اقامت خوانده است. مثلا اگر از شخصی طلبکار هستید که در شیراز زندگی می‌کند رسیدگی به پرونده در دادگاه شیراز انجام می‌شود.
10) اصل صدور حکم بر مبنای خواسته خواهان
    یکی از اصول مهم دادرسی این است که دادگاه صرفاً به آنچه خواهان خواسته رسیدگی کند و خارج از آن رأی ندهد. چنانچه رأیی صادر شود که خارج از خواسته خواهان باشد آن رأی قابل اعتراض و نقض است.
منبع اصلی انتشار مقاله: وبسایت حقوقی راوی حق

بررسی مفهوم و ار کان خیار تدلیس در فقه امامیه و حقوق ایران

۲ بازديد

دربارۀ مفهوم و مصادیق تدلیس در قراردادها، در فقه امامیه و حقوق ایران اختلاف است: به نظر گروهی از نویسندگان، تدلیس فقط با فعل یا ترک فعل واقع می‏شود. اما، دیگران معتقدند: عملیات تدلیس‏ آمیز شامل هر گونه رفتار متقلبانه-اعم از فعل یا ترک فعل‏-، گفتار دروغ و سکوت عمدی از بیان عیب است.
این اختلاف سبب شده است، مرز خیار تدلیس با خیار عیب و تخلف از وصف آمیختهَ شَود. هم‏چنین، حقیقت مفهوم تدلیس پوشیده مانده است. از این رو، باید مفهوم و ارکان تدلیس معرفی شود.
پژوهش حاضر کوششی برای واکاوی مفهوم تدلیس، عناصر و ارکان آن است. تدلیس در لغت به معنای تاریک ساختن و پوشاندن واقعیت و نیز مترادف با خدعه و نیرنگ است.
تدلیس در اصطلاح حقوق عبارت است از: اقدامی فریبکارانه که از سوی یکی از طرفین معامله یا با علم او به موضوع و به منظورگمراه کردن طرف دیگر صورت می‏گیرد تا او را به انعقاد قرارداد بکشاند. به‏علاوه، ارکان سه گانه تدلیس که آن را از خیارات مشابه متمایز می کند عبارت است از : وقوع عملیات فریبنده به عنوان رکن مادی تدلیس ، وجود قصد فریب یا سوءنیت فریبکار در مقام عنصر روانی تدلیس و سرانجام، فریفته شدن طرف مقابل به‏واسطۀ عملیات فریبکارانه‏. در این مقاله، با تأکید بر ارکان سه‏گانل تدلیس، اصالت و استقلال خیار تدلیس نمایانده شده است.

لینک اصلی مقاله
 

توضیحات دیوان عدالت اداری در مورد ممنوعیت سلب امتیاز سیم‌کارت‌های بلااستفاده

۲ بازديد
پایگاه خبری اختبار- رئیس دیوان عدالت اداری در تشریح جزئیات رای جدید این دیوان در رابطه با ممنوعیت سلب امتیاز سیم کارت‌های بلااستفاده، گفت: مصوبه کمیسیون تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی خلاف قانون بوده و قانون‌گذار هرگز چنین اجازه‌ای را به این کمیسیون نداده است.
به گزارش اختبار، دیوان عدالت اداری در رأی اخیر خود، بخشی از مصوبه کمیسیون تنظیم مقررات و ارتباطات را که به اپراتور‌های تلفن همراه اجازه می‌داد سیم‌کارت‌های بدون استفاده را پس از ۶ ماه مسدود و سلب امتیاز کنند، ابطال کرد.
قانون‌گذار چنین اختیاری را به آن‌ها نداده است که از افراد سلب امتیاز و سلب مالکیت کنند
حجت‌الاسلام والمسلمین حکمتعلی مظفری رئیس دیوان عدالت اداری درباره جزئیات این خبر در گفت‌وگو با میزان اظهار کرد: بر اساس رویه‌ای که وزارت ارتباطات و شرکت مخابرات در پیش گرفته بود، اگر به هر دلیلی سیم کارت تلفن همراه و یا خط ثابت تلفنی مدتی مورد استفاده قرار نمی‌گرفت، پس از ۶ ماه خط تلفن را سلب امتیاز و نسبت به فروش آن اقدام می‌کردند که این موضوع در دیوان عدالت اداری مورد شکایت قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
وی افزود: دیوان عدالت اداری بنا به وظیفه قانونی خود در هیئت تخصصی و هیئت عمومی به این موضوع ورود پیدا کرد و دلایل این کار را از شرکت مخابرات، وزارت ارتباطات و کمیسیونی که درباره این امر تصمیم گرفته بود، اخذ کرد و با توجه به دلایل ارائه شده مشخص شد که استدلال های موجود مطابق قانون نبوده و قانون‌گذار چنین اختیاری را به آن‌ها نداده است که از افراد سلب امتیاز و سلب مالکیت کنند، در همین راستا این مصوبه با رای دیوان عدالت اداری ابطال شد.
حجت‌الاسلام والمسلمین مظفری با اشاره به اینکه در فرایند سلب امتیاز سیم‌کارت‌ها و خطوط تلفن بلااستفاده، رضایت فرد مالک جهت سلب امتیاز و واگذاری سیم‌کارت به افراد جدید اخذ نمی‌شد، تصریح کرد: این در حالی است که این شرکت‌ها تنها می‌توانستند هزینه خدمات و یا آبونمان سیم کارت‌ها و تلفن‌های ثابت بدون استفاده را از مشتریان دریافت کنند، اما اینکه به هر دلیل آن را واگذار کنند، خلاف مقررات قانونی و خارج از حدود اختیار مقام مصوب کننده بود.
وی اضافه کرد: به همین جهت دیوان عدالت اداری توضیحات مقام مصوب کننده و کمیسیون تصویب کننده را قانع کننده تشخیص نداد و حکم به ابطال این مصوبه داد.
شرکت مخابرات باید ضرر و زیان افرادی که متضرر از این مصوبه هستند را پرداخت کند
رئیس دیوان عدالت اداری همچنین از اعمال ماده ۱۳ در رابطه با این مصوبه خبر داد و گفت: بر این اساس تمامی اقداماتی که بر اساس این مصوبه انجام شده غیرقانونی بوده و شرکت مخابرات باید ضرر و زیان افرادی که متضرر از این مصوبه هستند را پرداخت کند.
وی در رابطه با نحوه جبران این خسارت‌ها، عنوان کرد: بر اساس قانون اگر سیم کارتی امکان اعاده دارد، شرکت مخابرات باید همان سیم کارت را به مالک اصلی برگرداند و اگر قابل اعاده نیست و به شخص دیگری واگذار شده باید مشابه همان سیم کارت یا خط تلفن را به متقاضیان برگرداند.

رسیدگی فوری به پرونده های طلاق

۳ بازديد

رئیس دیوان عالی کشور بر تسریع در رسیدگی به پرونده‌های طلاق تأکید کرد و گفت: این پرونده ها نباید در دیوان عالی کشور معطل بماند.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام محمدجعفر منتظری؛ رئیس دیوان عالی کشور در جلسه شورای معاونین دیوان با اشاره به گزارشات ارائه شده از سوی معاونین دیوان عالی کشور، بر رسیدگی به پرونده‌های خانواده با دقت و سرعت در اسرع وقت تأکید و اظهار کرد: این پرونده‌ها نباید در دیوان معطل بماند.

وی بیان کرد: 13 شعبه خانواده در دیوان عالی کشور به پرونده‌های طلاق رسیدگی می‌کنند که بعضاً به منظور تسریع در رسیدگی، قضات داوطلب می‌توانند پرونده‌ها را در خارج از وقت اداری رسیدگی کنند.در این رابطه نیز لازم است احکام و آرای رصد و نتایج حاصله در مدت زمان مقرر اعلام شود.

بیشتر بخوانید

وی همچنین گفت: امسال برای اولین بار همایش سراسری رؤسای کل دادگستری استان‌ها به میزبانی دیوان عالی کشور برگزار می‌شود.

منتظری همچنین در این جلسه با بیان روایتی از امام حسین(ع) اظهار کرد: جان من، همت من بزرگ‌تر و برتر از آن است که زیر بار ستم بروم و بگویم از مرگ می‌ترسم، از شما کاری بیشتر از کشتن من برمی‌آید؟ چقدر خوش‌گوار و زیباست کشته شدن در راه خدا، شما فقط می‌توانید من را بکشید، هرگز نخواهید توانست عظمت، جایگاه، مجد و مقام من را نابود کنید. پس از کشته شدن چه باکی دارم.

وی افزود: این حادثه کربلا بود و بعد از آن حادثه هم دشمن تلاش کرد تا نام و یاد و خاطره و حتی قبر حضرت امام حسین(ع) را در سرزمین کربلا محو کند و هیچ اثری از آن باقی نماند.

رئیس دیوان عالی کشور افزود: چقدر از زائرین آن حضرت را به شهادت رساندند و جنایت‌هایی که متوکل عباسی انجام داد و نمونه آن را در عصر خودمان شاهد بودیم که صدام خبیث تانک را تا پشت درب حرم امام حسین(ع) آورد و هنوز هم جای گلوله‌ها به در و دیوارحرم است. آنها کجا رفتند، از یزید، متوکل و عبیداله بن زیاد و حرمله و ... تا امروز صدام و صدامیان و داعش ملعون.

منتظری ادامه داد: افتخار به مکتب امام حسین(ع) و تشیع داریم که در دنیا نمونه‌ای برای آن نمی‌توان یافت، از منظر واقعی و مطالعه جامعه شناسی در دوران تاریخ بشریت تا آنجا که تاریخ ثبت و ضبط کرده است، حادثه و نهضت و واقعه‌ای بزرگ‌تر از واقعه کربلا و اثرگذاری که در طول تاریخ داشته است، نداریم. در تاریخ نشان می‌دهد حتی کسانی که مسلمان نبودند نیز از نهضت امام حسین(ع) درس گرفتند. در کشور ما امام حسین(ع) با قلوب و دل‌ها چه کرده است که در ایام محرم همواره محزون و گریان هستند، خدایا ما را از امام حسین(ع) جدا نکن و عاقبت ما ختم به شهادت بفرما.

در پایان جلسه معاونین دیوان عالی کشور به ارائه گزارش از مجموعه تحت مدیریت خود پرداختند

 

آزادی ۸ ملوان ایرانی

۲ بازديد

معاون امور بین‌الملل و حقوق بشر وزارت دادگستری از آزادی و انتقال ۸ زندانی ایرانی محبوس در زندان‌های قطر به کشور خبر داد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از شیراز به نقل از میزان ، 8 ملوان ایرانی محبوس در زندان‌های قطر آزاد و از طریق فرودگاه شیراز وارد کشور شدند.

عسکر جلالیان، معاون حقوق بشر و امور بین‌الملل وزارت دادگستری و رئیس کمیته انتقال محکومان دراین‌باره، گفت: این سومین گروه از ملوانان ایرانی هستند که در سال جاری با همکاری وزارت دادگستری و سفارت ایران در دوحه، آزاد و به ایران منتقل شده‌اند.

وی با تاکید بر نقش و اهمیت همکاری‌های حقوقی و قضایی با سایر کشور‌ها در انتقال محکومان، اظهار کرد: ملوانان ایرانی عمدتا از ساکنان استان‌های بوشهر، هرمزگان و خوزستان هستند که به علت عدم آگاهی و یا به دلیل گرفتارشدن در طوفان وارد آب‌های سرزمینی کشور‌های همسایه می‌شوند.

 

رأی وحدت رویه در خصوص رعایت غبطه موکل

۳ بازديد

رأی وحدت‌ رویه شماره ۸۴۷ ـ ۱۴۰۳/۲/۲۵هیأت‌ عمومی دیوان ‌عالی ‌کشور

مقدمه

جلسه هیأت ‌عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف ۱۴۰۳/۲ ساعت ۸ روز سه‌شنبه، مورخ ۲۵/۰۲/۱۴۰۳ به ‌ریاست حجت‌الاسلام‌ والمسلمین جناب آقای محمّدجعفرمنتظری، رئیس محترم دیوان ‌‌عالی ‌‌کشور، با حضور حجت‌الاسلام‌ والمسلمین جناب آقای سیدمحسن موسوی، نماینده محترم دادستان ‌کل‌ کشور و با شرکت آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای ‌معاون کلیه شعب دیوان‌عالی‌کشور، در سالن هیأت‌ عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید، قرائت گزارش ‌پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت‌‌کننده در خصوص این پرونده و استماع نظر نماینده محترم دادستان ‌کل‌ کشور که به ‌ترتیب‌ ذیل منعکس ‌می‌گردد، به ‌صدور رأی وحدت‌ رویه ‌قضایی شماره ۸۴۷  ـ ۲۵/۰۲/۱۴۰۳ منتهی گردید.

الف) گزارش پرونده

به استحضار می‌رساند، بر اساس آراء واصله به این معاونت، با توجه به اینکه از سوی شعب پنجم دادگاه تجدیدنظر استان کهگیلویه و بویراحمد و پنجاه و نهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران در خصوص اعلام بطلان معامله موضوع سند رسمی به دلیل عدم رعایت غبطه و مصلحت موکل توسط وکیل با استنباط متفاوت از ماده ۶۶۷ قانون مدنی، آراء مختلف صادر شده است، جهت طرح موضوع در هیأت عمومی دیوان عالی کشور گزارش امر به شرح آتی تقدیم می‌شود:

الف) به حکایت دادنامه شماره ۱۴۰۰۴۱۳۹۰۰۰۱۷۷۰۰۰۷ ـ ۱۳/۱۰/۱۴۰۰ شعبه سوم دادگاه عمومی حقوقی گچساران، در خصوص دادخواست آقای علی‌اکبر… و خانم کوکب… با وکالت آقای محمد… به طرفیت آقایان محمد… و بنیامین… به خواسته اعلان بطلان قرارداد بیع رسمی به جهت عدم رعایت مصلحت موکلین …، چنین رأی داده است:

«… دادگاه با عنایت به مفاد دادخواست تقدیمی، اظهارات وکیل خواهان و دفاعیات خوانده ردیف دوم و ملاحظه سند رسمی شماره … که حکایت [از] اعطای وکالت از طرف خواهان‌ها در خصوص اراضی موضوع خواسته به صورت مطلق و با قید اعطاء اختیار به وکیل جهت هر نوع معامله به خود یا به هر شخص دیگری با هر قیمت می‌باشد و با عنایت به اصل آزادی و اصل صحت و اصل لزوم قراردادها، خواسته خواهان را وارد ندانسته و مستنداً به مواد ۱۰، ۲۱۹، ۲۲۰، ۲۲۳، ۶۵۶، ۶۶۰، ۶۶۳ و ۶۶۷ قانون مدنی و ماده ۱۹۷ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی حکم به بطلان دعوی خواهان … صادر و اعلام می‌دارد …»

با تجدیدنظرخواهی از این رأی، شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان کهگیلویه و بویراحمد به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۰۴۱۳۹۰۰۰۲۲۸۴۱۱۰ ـ ۲۵/۱۲/۱۴۰۰، چنین رأی داده است:

«… هیأت دادگاه با بررسی لایحه تجدیدنظرخواهی تقدیمی … وکیل وظیفه داشته مصلحت موکل را مراعات نماید که با انتقال ملک به قیمت ناچیز ۳۵۰ هزار تومان، قطعاً مصلحت موکلین رعایت نگردیده و خریدار نیز با توجه به این مبلغ از عدم حسن نیت معامل آگاه بوده، علی‌هذا حسب مراتب مزبور اعتراض تجدیدنظرخواه را وارد تشخیص داده، به استناد مواد ۶۶۷ و ۱۲۵۷ قانون مدنی و مواد ۳۵۸ ، ۵۱۵ و ۵۱۹ قانون آیین دادرسی[دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور] مدنی ضمن نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته حکم به اعلام بطلان قرارداد بیع مورد اشاره و پرداخت خسارات دادرسی مرحله بدوی و تجدیدنظر شامل هزینه دادرسی و حق‌الوکاله وکیل در حق خواهان‌ها…» صادر نموده است.

ب) به حکایت دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۳۷۸۰۰۲۹۱ـ ۲/۴/۱۳۹۴ شعبه پنجاهم دادگاه عمومی حقوقی تهران، در خصوص دعوای آقای علی… با وکالت آقای جواد … و خانم سارا… به طرفیت آقای حسین… به خواسته ابطال سند رسمی به لحاظ عدم رعایت مصلحت موکل توسط وکیل، چنین رأی داده است:

«…. دادگاه با مداقه در محتویات … به این نتیجه رسیده: اوّلاً، برابر ماده ۱۰ قانون مدنی قراردادهای خصوصی در صورتی که مخالف صریح قانون یا نظم عمومی نباشد در حق طرفین نافذ است و اینکه حسب محتوی وکالتنامه تنظیمی، موکل عبارت به هر مبلغی ولو خود را به کار برده است که حسب قاعده فقهی اقدام در صورت عدم رعایت فرض غبطه، نامبرده علیه خود اقدام نموده است. ثانیاً، هیچ گونه ادعای انکار یا تردید نسبت به امضاء ذیل وکالتنامه‌ای که خواهان اختیار تعیین ثمن را به خوانده داده است از ناحیه وکلای خواهان وارد نشده است. ثالثاً، جهات ادّعای بطلان برای خواهان یعنی عدم پرداخت ثمن نفیاً یا اثباتاً وجاهت نداشته و حسب ماده ۱۹۰ قانون مدنی که از زمان عقد، صحیح و بطلان را تمیز می‌نماید منصرف از عدم پرداخت ثمن می‌باشد و همچنین عدم رعایت غبطه موکل با عنایت به اینکه نامبرده خود صراحتاً وکیل را آزاد در تعیین هرگونه قیمت گذاشته مفید در معنا نمی‌باشد چرا که در معاملات فضولی مالک خبری از معامله انجام شده نداشته و پس از [انجام معامله در مورد] قیمت یا نوع فروش، اظهارنظر می‌نماید این در حالی است که در مانحن‌فیه خواهان اخذ هر قیمت را قبل از انتقال سند برای خوانده مجاز دانسته لذا تنفیذ یا عدم تنفیذ این معامله نیز مصداق نداشته است. رابعاً، مصلحت عرفی با توجه به ماده ۹۵۹ قانون مدنی که صراحتاً سلب حق به طور جزئی برای اشخاص را نافذ دانسته و تعیین قیمت برای خوانده با عنایت به اینکه خواهان این اختیار را به خوانده داده است خود نوعی سلب حق به طور جزئی بوده قانونگذار بر اساس مواد قانونی و اصول فقهی (قاعده اقدام) پذیرفته است. خامساً، در صورت عدم توافق در قیمت می‌توانست قیمت عرفی را در وکالتنامه قید کند که این تعیین را استفاده ننموده‌اند لذا دادگاه دعوی خواهان را صحیح ندانسته و مستنداً به ماده ۱۲۵۷ قانون مدنی حکم به بطلان دعوی نامبرده صادر و اعلام می‌دارد. …»

با تجدیدنظرخواهی از این رأی، شعبه پنجاه و نهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران به موجب دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۷۰۴۰۰۹۶۰ ـ ۱۸/۸/۱۳۹۴، چنین رأی داده است:

«… با دقت در محتویات پرونده نظر به اینکه به موجب وکالتنامه رسمی شماره … مورخ ۷/۶/۱۳۶۸ … تجدیدنظرخواه انتقال … تمامی حقوق متصوره آپارتمان مزبور را به هر مبلغی به تجدیدنظرخوانده اعطا نموده است و انتقال آپارتمان مزبور بر اساس اختیارات اعطایی در وکالتنامه به تجدیدنظرخوانده نیز بر همین اساس صورت گرفته است لذا بر این پایه نظر به اینکه تجدیدنظرخواه ایراد و اعتراض موجّهی که نقض دادنامه را ایجاب نماید به عمل نیاورده و از حیث رعایت اصول و قواعد دادرسی نیز ایراد و اشکالی به دادنامه موصوف به نظر نمی‌رسد بنابراین به استناد ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی ضمن رد تجدیدنظرخواهی، دادنامه تجدیدنظرخواسته عیناً تأیید می‌گردد.»

چنانکه ملاحظه می‌شود، شعب پنجم دادگاه تجدیدنظر استان کهگیلویه و بویراحمد و پنجاه و نهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران، در خصوص اعلام بطلان معامله موضوع سند رسمی به دلیل عدم رعایت غبطه و مصلحت موکل توسط وکیل با استنباط متفاوت از ماده ۶۶۷ قانون مدنی، اختلاف نظر دارند به طوری که شعبه پنجم با احراز عدم رعایت مصلحت موکلین حکم به بطلان قرارداد بیع صادر کرده، اما شعبه پنجاه و نهم انتقال تمامی حقوق متصوره را بر اساس اختیارات اعطایی در وکالتنامه به وکیل دانسته و رأی به بطلان دعوی خواهان صادر کرده است.

بنا به مراتب، در موضوع مشابه، اختلاف استنباط محقق شده است، لذا در اجرای ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری به منظور ایجاد وحدت رویه قضایی، طرح موضوع در جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور درخواست می‌گردد.

معاون قضایی دیوان عالی کشور در امور هیأت عمومی ـ غلامرضا انصاری

ب) نظریه نماینده محترم دادستان کل کشور

احتراماً، درخصوص­ ­پرونده ­وحدت­رویه شماره۱۴۰۳/۲­ هیأت عمومی دیوان عالی­کشور به نمایندگی از دادستان محترم کل کشور به شرح ذیل اظهار عقیده می‌نمایم:

حسب­گزارش ارسالی ملاحظه می­گردد اختلاف رویه حادث شده بین شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان کهگیلویه و بویر احمد از یک طرف ­و شعبه پنجاه و نهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران از طرفی دیگر ­درخصوص «اعلام بطلان معامله موضوع سند رسمی به دلیل عدم رعایت غبطه و مصلحت موکل توسط وکیل» با استنباط متفاوت از ماده ۶۶۷ قانون مدنی است، به گونه‌ای که شعبه پنجم با احراز عدم رعایت مصلحت موکل حکم به بطلان قرارداد بیع را صادر کرده، لیکن شعبه پنجاه و نهم برخلاف نظر شعبه پنجم انتقال تمامی حقوق متصوره را بر اساس اختیارات اعطائی در وکالتنامه به وکیل دانسته و رأی بر بطلان دعوی خواهان صادر نموده است.

 لذا با بررسی گزارش ارسالی، نکته­ای که در ابتدا باید به آن توجه شود، این است­که با توجه به مفاد دادنامه‌های صادره  که در متن ­ گزارش به آن تصریح شده است، موضوع دعاوی مطرح شده فرضی است که در متن وکالتنامه، عبارت «فروش به هر مبلغ» قید گردیده باشد و اختلاف شده است که در این فرض رعایت غبطه و مصلحت موکل توسط وکیل ضرورت دارد یا خیر و ­آیا این عبارت موجب معافیت وکیل از رعایت غبطه و مصلحت عرفی موکل است یا خیر، بنابراین باید موضوع رأی وحدت رویه تنقیح شده و به: «بطلان معامله موضوع سند رسمی به دلیل عدم رعایت غبطه و مصلحت موکل توسط وکیل در فرضی که در وکالتنامه عبارت فروش به هر مبلغ قید شده و موکل آن را تنفیذ نکرده» تصحیح شود و با لحاظ این تصحیح:

اوّلاً: مستفاد از مواد ۶۶۶ و ۶۶۷ و۱۰۷۳ و ۱۰۷۴ قانون مدنی، قاعده عمومی این است که وکیل باید در حدود اختیارات تفویض شده به وی اقدام نموده و در تصرفات و اقدامات خود مصلحت و غبطه موکّل را مراعات نماید و در صورت تجاوز از حدود وکالت و یا عدم رعایت مصلحت موکل، عمل وکیل فضولی محسوب و مطابق مواد ۲۴۷ به بعد قانون مدنی متوقف بر تنفیذ موکل خواهد بود.

ثانیاً : این قاعده عمومی در هر حال باید مراعات شود و در صورت تردید در خصوص ضرورت رعایت یا عدم رعایت این تکلیف، باید به اصل رجوع شود و به لزوم رعایت آن حکم نمود. بر این اساس، در فرضی که در متن وکالتنامه عبارت «به هر مبلغ یا به هر قیمت» و یا عباراتی از این قبیل درج شده باشد، و تردید شود که غبطه و مصلحت موکل باید رعایت شود یا نه، باید به اصل رجوع نمود و این عبارات به معنای معافیت وکیل از رعایت غبطه و مصلحت موکل نخواهد بود، بلکه به دلالت التزامی در هر حال وکیل ملزم است حداقل‌های عرفی را مراعات نموده و در اقدامات خود مصلحت و غبطه موکل را در حدود عرف در نظر داشته باشد، و قید عباراتی از قبیل به هر قیمت یا به هر مبلغ به هیچ عنوان به معنای تجویز اقدام برخلاف آنچه که متعارف و معقول است نخواهد بود. فقهای عظام نیز بر اقدامات متعارف در این خصوص تأکید دارند که به جهت جلوگیری از اطاله کلام از بیان فرمایش فقها خودداری می‌کنم. لازم به ذکر است که دادگاه‌های غرب نیز حسب دادنامه‌های بیشمار و با شدت هرچه تمام‌تر با این گونه سوء استفاده‌ها و معاملات و قراردادهای نامتعارف و با شروط غیرمنصفانه مبارزه می کنند. تجربه محاکم ما هم نشان می‌دهد که این گونه معاملات در سال‌های اخیر به شدت دردسر­ساز گردیده و باید توسط دیوان عالی­کشور جلوی آن را که به نوعی کلاهبرداری نیز­ هست، گرفت خصوصاً با وکالت‌های فرمی که در دفاتر اسناد تنظیم می­شود و محتوای آن به اشخاص تفهیم نمی‌گردد. فلذا رأی شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان استان کهگیلویه و بویر احمد به جهات فوق‌الذکر قابل تأیید است.

ج) رأی وحدت‌ رویه شماره ۸۴۷ ـ ۱۴۰۳/۲/۲۵ هیأت‌ عمومی دیوان ‌عالی ‌کشور

طبق ماده ٢۴٧ قانون مدنی مصوب ١٣٠٧/٢/١٨ انجام معامله نسبت به مال دیگری از طریق وکالت تجویز شده است. از سوی دیگر مطابق ماده ۶۶٧ همان قانون وکیل موظف است در تصرفات و اقدامات خود مصلحت موکل را رعایت نماید و از آنچه موکل صراحتاً به او اختیار داده و یا بر حسب قرائن، عرف و عادت که داخل در اختیارات اوست تجاوز نکند. بنابراین هرگاه شخصی وکالت فروش مال خود را به دیگری تفویض کند و در وکالتنامه قید نماید که وکیل اختیار دارد مال او را به هر قیمتی معامله کند عبارت «به هر قیمت یا به هر شخص ولو به خود» محمول بر قیمت متعارف خواهد بود و چنانچه وکیل آن مال را به قیمت کم که عرفاً ثمن بخس و غیر قابل قبول باشد به خود یا دیگری بفروشد، اقدام وی فضولی محسوب و با وحدت ملاک از ماده ١٠٧٣ قانون مدنی معامله انجام شده بدون تنفیذ موکل محکوم به بطلان است. بدیهی است موضوع رأی، شامل مواردی که قبل از تنظیم وکالتنامه، معامله ای صورت گرفته باشد، نمیگردد.

بنا به مراتب، رأی شعبه پنجم دادگاه تجدید نظر استان کهگیلویه و بویراحمد تا حدی که با این نظر انطباق دارد، با اکثریت آراء اعضای هیأت عمومی صحیح و قانونی تشخیص داده میشود و این رأی طبق ماده ۴٧١ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ١٣٩٢ با اصلاحات و الحاقات بعدی در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاهها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است.

«هیأت عمومی دیوان عالی کشور»

 

نحوه تشکیل مجمع عمومی در شرکت

۷ بازديد
تشریفات لازم برای تشکیل جلسه سهامدارهان (مجمع) چیست؟
1). انتشار آگهی دعوت از سهامداران در روزنامه کثیرالانتشار: برای تشکیل جلسه سهامداران، باید از تمام سهامداران برای شرکت در جلسه دعوت به عمل بیاید. در بعضی از شرکت‌ها، با توجه به اینکه تعداد سهامدارها بسیار زیاد است در نتیجه این دعوت، باید از طریق انتشار آگهی انجام شود. یا برخی از سهامداران در دسترس نیستند در این مورد هم باید دعوت از سهامدارها در روزنامه کثیرالانتشار شرکت، انتشار یابد.(ماده 97 لایحه)
تبصره: اگر همه سهامدارها در جلسه حاضر باشند، نیازی به انتشار آگهی نیست.

2). فاصله بین انتشار آگهی تا روز جلسه حداقل 10 روز و حداکثر 40 روز است. (ماده 98 لایحه)

شرایط آگهی دعوت:
3). دریافت ورقه ورود به جلسه توسط سهامدار با مراجعه به شرکت:. هر سهامدار برای اینکه بتواند در جلسه مجمع شرکت کند باید در تاریخی که مشخص شده است به شرکت مراجعه کند و با ارائه برگه سهم خود، ورقه ورود به جلسه دریافت کند. فقط سهامدارانی که ورقه ورود به جلسه مجمع را دارند می‌توانند در جلسه شرکت کنند. ضمنا سهامداران می‌توانند به جای خود وکیل یا نماینده معرفی کنند.(ماده 99 لایحه)

4). تشکیل جلسه مجمع با رعایت نصاب جلسه:. برای اینکه جلسه مجمع رسمیت پیدا کند اگر نوع مجمع«مجمع عمومی فوق‌العاده» باشد باید بیش از نصف سهامدارانی که حق رای دارند در جلسه حاضر باشند. اگر نصف یا کمتر از نصف سهامداران در جلسه باشند جلسه تشکیل نمی‌شود و باید مجمع مجددا تجدید شود. در جلسه دوم باید حداقل بیش از یک سوم سهامدارانی که حق رای دارند در جلسه حاضر شوند.
اگر نوع مجمع«مجمع عمومی عادی» باشد برای رسمیت جلسه باید حداقل بیش از نصف سهامدارانی که حق رای دارند در جلسه حاضر باشند. و اگر نصف یا کمتر باشند جلسه تشکیل نمی‌شود و باید برای بار دوم جلسه تشکیل دهند. در جلسه دوم هر تعداد سهامداری که حق رای دارند حاضر شوند جلسه رسمیت پیدا می‌کند.(مواد 84 و 87 لایحه)

5). انتخاب هیات رییسه برای اداره جلسه: به محض رسمیت پیدا کردن جلسه، سهامداران برای اداره جلسه باید هیات رییسه تعیین کنند. هیات رییسه شامل 1 نفر رییس و 2 نفر ناظر و 1 نفر منشی است. معمولا رییس مجمع همان رئیس هیات مدیره است، مگر اینکه موضوع جلسه، انتخاب یا عزل اعضای هیات مدیره باشد در این صورت رییس مجمع از بین سهامداران با رای‌گیری انتخاب می‌شود. رییس مجمع و 2 ناظر مجمع باید حتما سهامدار باشند ولی منشی می‌تواند از غیرسهامدارها انتخاب شود.(ماده 101 لایحه)

6). خواندن دستور جلسه به همراه دیگر اسناد لازم و رای‌گیری از سهامداران برای تصویب موضوع:. دستور جلسه توسط هیات رییسه خوانده می‌شود و اگر اسناد دیگری مربوط به موضوع جلسه باشد و خواندن آن ضروری باشد در جلسه برای تمام سهامداران قرائت می‌شود. بعد از بررسی موضوع جلسه، برای تصویب موضوع رای‌گیری می‌شود.

7). رعایت حد نصاب رای‌گیری برای تصویب موضوع جلسه:. برای تصویب یک موضوع اگر جلسه مجمع عمومی فوق‌العاده باشد دو سوم آراء سهامداران حاضر در جلسه کافی است. اگر مجمع عمومی عادی باشد برای تصویب موضوع «نصف به اضافه 1» آراء حاضر در جلسه کافی است. اگر موضوع انتخاب مدیران باشد اکثریت نسبی لازم است.(مواد 88 و 93 لایحه)

8). تنظیم صورت‌جلسه مجمع و امضاء توسط هیات رییسه مجمع(ماده 105 لایحه)

9). تهیه صورت(لیست) مربوط به مشخصات سهامداران حاضر در جلسه مجمع(ماده 99 لایحه): اطلاعاتی که باید در لیست از سهامداران حاضر در مجمع ذکر شود عبارت است:. هویت کامل سهامدار، آدرس سهامدار، تعداد سهام و تعداد آراء هر یک از حاضرین. اگر هیات رییسه به این تکلیف قانونی عمل نکند مطابق ماده 255 لایحه اصلاحی قانون تجارت مرتکب جرم شده و محکوم به پرداخت جزای نقدی می‌شود.

10). ارسال مصوبه مجمع به اداره ثبت جهت ثبت مصوبات و انتشار در روزنامه رسمی(مواد 105 و 106):. اگر موضوع جلسه مجمع یکی از موارد زیر باشد شرکت باید یک نسخه صورتجلسه را به اداره ثبت شرکت‌ها ارسال کند.
انتخاب مدیران و بازرس یا بازرسان– تصویب صورت‌های مالی و ترازنامه– کاهش یا افزایش سرمایه– تغییر در مواد اساسنامه– انحلال شرکت و نحوه تصفیه آن.